کلمه جو
صفحه اصلی

washout


معنی : شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن
معانی دیگر : شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از برنامه ی ورزشی یا آموزشی و غیره) حذف شدن، کناره گرفتن 2- مردود کردن، رد کردن، (از تیم و غیره) حذف کردن، محو کردن، ضرر، شکست، مردود

انگلیسی به فارسی

اب بردگی


پاک کردن، شستشو، شکست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the erosion of soil, gravel, or other ground by a sudden heavy stream of water.
مشابه: wash

(2) تعریف: a hole, gap, or channel created by the eroding action of water.

(3) تعریف: (informal) a very disappointing person; utter failure.

- As a teacher, he's a washout.
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک معلم
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک معلم، از بین رفته است

(4) تعریف: (informal) a thoroughly disappointing experience, event, or place.

- That new restaurant is a washout.
[ترجمه ترگمان] این رستوران جدید a
[ترجمه گوگل] این رستوران جدید است

• total failure (informal); washing away of soil; hole or crevice made by erosion
if an event or project is a washout, it is a total failure; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آب بردگی
[زمین شناسی] آب بردگی - از میان رفتن عوارض کنار یک رودخانه(مانند پل و تاسیسات مشابه) بدلیل ریزش باران شدید و طغیان رودخانه
[نساجی] شستشوکردن - پاک کردن با آب - از بین بردن - محو کردن

مترادف و متضاد

شستشو (اسم)
ablution, wash, rinse, laundering, washout, bathing, souse, purification, embrocation, bath, elution, lavation, lotion

شکست (اسم)
fracture, deflection, break, washout, failure, reverse, defeat, setback, losing, breakage, defeasance, defeature, refraction, flunk, fizzle, plumper, unsuccess

زیان (اسم)
loss, evil, forfeiture, hurt, damage, ill, harm, wash out, drawback, disadvantage, disservice, detriment, incommodity, forfeit, scathe

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

کثافات را پاک کردن (فعل)
wash out

از بین بردن (فعل)
destroy, spoil, annihilate, eradicate, put down, swoop, wash out, liquidate, liquidize, depredate, extirpate

شستشو کردن (فعل)
bath, tub, wash out, bathe, lave

جملات نمونه

1. The party was a total washout.
[ترجمه ترگمان]مهمانی به طور کلی شسته شده بود
[ترجمه گوگل]حزب یک شستشوی کامل بود

2. The last party was a bit of a washout - hardly anyone turned up.
[ترجمه ترگمان]آخرین پارتی کمی of بود - به سختی کسی سر بلند کرد
[ترجمه گوگل]آخرین مهمانی یک بوته بود - تقریبا هر کسی این کار را کرد

3. The picnic was a total washout - nobody turned up!
[ترجمه ترگمان]گردش کامل بود هیچ کس رو به رو نشد
[ترجمه گوگل]پیک نیک یک شستشوی کامل بود - هیچ کس ندیده بود!

4. The game was a washout.
[ترجمه ترگمان]بازی یک شکست بود
[ترجمه گوگل]این بازی از بین رفت

5. The sterilisation of the gut by the washout can even prevent the cleavage.
[ترجمه ترگمان]استریل کردن شکم توسط شسته شده، حتی می تواند مانع تقسیم شود
[ترجمه گوگل]استریلیزاسیون روده از طریق شستشو می تواند حتی از بریدگی جلوگیری کند

6. At a washout she sat in a cold stupor while Oliver lit the lantern and looked the place over.
[ترجمه ترگمان]وقتی اولیور فانوس را روشن کرد و به جای خود نگاه کرد، در حالتی سرد و سرد نشست
[ترجمه گوگل]در یک شستشوی او در یک استاپور سرد نشسته بود، در حالی که اولیور فانوس را روشن کرد و محل را نگاه کرد

7. Washout occurs when material below the cloud is swept out by rain or snow as it falls.
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که ماده زیر ابر با باران و یا برف به هنگام سقوط از بین برود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مواد زیر ابر پس از باران یا برف از بین می رود، از بین بردن است

8. The mission was a washout.
[ترجمه ترگمان]این ماموریت یک شکست بود
[ترجمه گوگل]این مأموریت از بین رفت

9. Extremely water-resistant and withstands water washout and spray-off.
[ترجمه ترگمان]به شدت آب مقاوم در برابر آب و تخلیه آب مقطر و اسپری خشک
[ترجمه گوگل]بسیار مقاوم در برابر آب و مقاومت در برابر شستشوی آب و اسپری کردن

10. The graduation party was a washout because of the big storm.
[ترجمه ترگمان]جشن فارغ التحصیلی به خاطر طوفان بزرگ، شسته شد
[ترجمه گوگل]حزب فارغ التحصیلی به علت طوفان های بزرگ از بین رفت

11. The CNC billet aluminum washout base includes a brass bushing for longer low tolerance life.
[ترجمه ترگمان]این پایه billet aluminum CNC شامل یک bushing برنجی برای تحمل کم تحمل پایین است
[ترجمه گوگل]پایه شستشوی آلومینیوم برش CNC شامل یک برنج برنج برای عمر طولانی تر تحمل کمتر است

12. After a washout period, patients were over to alternate treatment.
[ترجمه ترگمان]پس از یک دوره شستشو، بیماران به درمان دیگری دچار شدند
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره شستشوی، بیماران به درمان متناوب ادامه می دادند

13. Diversification has been a washout: stock markets have been almost perfectly correlated with each other.
[ترجمه ترگمان]تنوع زیستی یک مشکل است: بازارهای سهام تقریبا با یکدیگر ارتباط دارند
[ترجمه گوگل]تنوع است شستشو بازارهای سهام تقریبا کاملا با یکدیگر در ارتباط بوده است

14. The rock concert was a washout.
[ترجمه ترگمان]کنسرت راک یک شکست بود
[ترجمه گوگل]کنسرت راک یک شستشو بود

15. It was my job to wash out the fish tank.
[ترجمه ترگمان]وظیفه من بود که مخزن ماهی ها رو بشورم
[ترجمه گوگل]شغل من این بود که ماهی مخزن را بشورم

16. With permanent tints, the result won't wash out.
[ترجمه ترگمان]با tints دائمی، نتیجه نمی شود
[ترجمه گوگل]با رنگ های دائمی، نتیجه شسته نمی شود

17. Do you think these stains will wash out?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید این لکه ها از بین خواهند رفت؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید این لکه ها از بین می روند؟

18. I can't wash out the memory of the past.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم خاطره گذشته رو از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم حافظه گذشته را بشورم

19. A semi-permanent hair dye will wash out after about three months.
[ترجمه ترگمان]یک رنگ نیمه دائم بعد از حدود سه ماه حمام خواهد شد
[ترجمه گوگل]رنگ موی نیمه دائمی پس از سه ماه شستشو می شود

20. These ink stains won't wash out.
[ترجمه ترگمان]این لکه های جوهر از بین نمی رود
[ترجمه گوگل]این لکه های رنگی شسته نمی شوند

21. I'll just wash out this vase for flowers.
[ترجمه ترگمان]من این گلدان را برای گل خواهم شست
[ترجمه گوگل]من فقط این گلدان را برای گل ها بشورم

22. Wash out your ego every once in a while, as cleanliness is next to godliness not just in body but in humility as well. Terri Guillemets
[ترجمه ترگمان]خود را هر زمانی در یک زمان بشویید چون تمیزی در کنار godliness نه تنها در بدن است بلکه در تواضع نیز صادق است تری Guillemets
[ترجمه گوگل]هر بار که بخواهید خودتان را بشوید، زیرا پاکی در کنار خدایت نه تنها در بدن بلکه در فروتنی نیز هست Terri Guillemets

23. They strung the wash out on the wire, pressed clothespins at the end of each piece.
[ترجمه ترگمان]آن ها میله ها را با سیم آهنی بسته بودند و در پایان هر قطعه بسته می شدند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی سیم شستشو می کردند، در انتهای هر قطعه فشرده می شوند

24. Every second day I wash out this room - because it's only lino.
[ترجمه ترگمان]هر روز که این اتاق را تمیز می کنم، چون فقط لینو است
[ترجمه گوگل]هر روز دوم این اتاق را میشوم - چون فقط لینو است

25. A good act does not wash out the bad, nor a bad act the good. Each should have its own reward. George R. R. Martin
[ترجمه ترگمان]یک عمل خوب، بد را تمیز نمی کند، و نه یک عمل بد را خوب انجام می دهد هر یک باید پاداش خودش را داشته باشد جورج آر ر مارتین
[ترجمه گوگل]یک عمل خوب بد نمی کند، و نه بد عمل خوب است هر کس باید پاداش خود را داشته باشد جورج R R مارتین

26. A lot of hair dyes are designed to wash out after three or four washes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رنگ های مو برای شستن بعد از سه یا چهار شستشو طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رنگ مو برای شستشو پس از سه یا چهار شستشو طراحی شده است

27. I'll just go and wash out these glasses.
[ترجمه ترگمان]میرم این عینکت رو بشورم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم این عینک ها را بشورم

28. Alan and I could at last wash out the roundhouse and be quit of the memorials of those whom we had slain .
[ترجمه ترگمان]من و الن باید هر دو بار دیگر با هم دست و پای خود را بشویم و از دو یادگار کسانی که کشته بودیم صرف نظر کنیم
[ترجمه گوگل]آلن و من می توانستیم تا آخر بیدار شویم و از خاطرات کسانی که کشته شدند کشته شویم

29. Such observation could not wash out the interference pattern.
[ترجمه ترگمان]چنین مشاهداتی نمی تواند الگوی تداخل را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]چنین مشاهداتی نمیتواند الگوی تداخل را از بین ببرد

پیشنهاد کاربران

آب شستگی

خشکی ، پاک شدن

کنسل کردن مسابقه یا اتفاقی براثر باران شدید

مایه تأسف
You are a washout
تو مایه تأسفی.

کم رنگ . کم نور

چیزی را شستن مثلاً دست یا دهان

washout ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: آب بَرندگی
تعریف: وضعیتی که در آن جریان بیش ازحد سیال موجب خروج جامدات از حوض هوادهی یا زلال ساز می شود


کلمات دیگر: