کلمه جو
صفحه اصلی

babylonian


وابسته به بابل و مردم و زبان و فرهنگ آن، بابلی، پر تجمل و فاسد، عشرت طلب، اهل بابل باستان

انگلیسی به فارسی

بابلی


انگلیسی به انگلیسی

• resident of the ancient city babylon or of the babylonian empire (ancient empire in southwest asia)
of or pertaining to babylon or the babylonian empire (ancient empire in southwest asia)

جملات نمونه

1. The Babylonian literature, however, affords some striking resemblances.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادبیات بابلی، شباهت های قابل توجهی به میان می آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، ادبیات بابلی دارای برخی از تفاوت های قابل توجه است

2. Babylonian science was predicated on a tradition of astronomical record-keeping for strictly religious purposes.
[ترجمه ترگمان]علوم بابلی، براساس سنت سابقه ستاره شناسی، برای اهداف اکیدا مذهبی پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]علم بابلی بر پایهی سنتهای ثبت اختراع برای مقاصد مذهبی بود

3. The basis of the Babylonian calendar seems always to have been lunar.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پایه تقویم بابلی همیشه ماه است
[ترجمه گوگل]اساس تقویم بابلی همیشه به نظر می رسد قمری است

4. The Babylonian story begins with an internecine battle between the gods of the sweet and salt-water oceans and their offspring.
[ترجمه ترگمان]داستان بابلی، جنگ خونینی بین خدایان اقیانوس شیرین و نمک و فرزندان آن ها را آغاز می کند
[ترجمه گوگل]داستان بابلی با نبرد بین المللی بین خدایان اقیانوس شیرین و آب شور و فرزندان خود آغاز می شود

5. Each of these was built along the Babylonian model, as a self-governing fragment of the fallen Judean kingdom.
[ترجمه ترگمان]هر یک از اینها در امتداد مدل بابلی، به عنوان یک بخش خودمختار از پادشاهی سقوط کرده، ساخته شده است
[ترجمه گوگل]هر یک از این ها در کنار مدل بابل ساخته شده است، به عنوان یک بخش از خود حکومت پادشاهی یهودا افتاده

6. Genesis 1 has often been compared with the Babylonian account of creation to which it bears a superficial resemblance.
[ترجمه ترگمان]سفر پیدایش ۱، اغلب با حساب بابلی خلقت که شباهت ظاهری با آن دارد، مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]پیدایش 1 اغلب با حساب Babylonian از خلقت مقایسه شده است که با آن شباهت سطحی دارد

7. In Babylonian mythology, the divine mare, the mother of all horses.
[ترجمه ترگمان]در اساطیر بابل، مادیان آسمانی، مادر همه اسب ها
[ترجمه گوگل]در اساطیر بابلی، مارماهی الهی، مادر تمام اسب ها

8. Today's Gregorian calendar derives from the Babylonian, Egyptian, Jewish and Roman calendars.
[ترجمه ترگمان]تقویم گریگوریان امروزی از تقویم های بابلی، مصری، یهودی و رومی است
[ترجمه گوگل]تقویم گرگوری امروز از تقویم های بابل، مصر، یهودی و رومی می آید

9. The Babylonian goddess of the books of the dead.
[ترجمه ترگمان]الهه بابل کتاب های مردگان
[ترجمه گوگل]الهه بابلی از کتابهای مرده است

10. Uta - Napishtim ( Babylonian Noah ) was the tenth King of Babylon before the Flood.
[ترجمه ترگمان]Uta (نوا Noah)دهمین پادشاه بابل قبل از سیل بود
[ترجمه گوگل]یوتا - ناپیمستیم (بابلی نوح) دهمین پادشاه بابل قبل از سیل بود

11. The Babylonian kingdom flourished under the rule of the famous King, Hammurabi[2] (1792-1750 BC[3]).
[ترجمه ترگمان]پادشاهی بابلی در دوران سلطنت شاه معروف، (۲)(۱۷۹۲ - ۱۷۵۰ پیش از میلاد)رشد کرد
[ترجمه گوگل]پادشاهی بابل تحت حکومت شاه معروف، Hammurabi [2] (1792-1750 پیش از میلاد) [3] رونق گرفت

12. In 200 several cuneiform texts, written in Babylonian, were discovered.
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ متن به خط میخی که در بابلی، نوشته شده بودند، کشف شدند
[ترجمه گوگل]در 200 متن متنی چندگانه که در بابلی نوشته شده است، کشف شد

13. In the Babylonian system the symbols for 1 and 10 were basic.
[ترجمه ترگمان]در سیستم بابلی، نماد ۱ و ۱۰ پایه بود
[ترجمه گوگل]در سیستم بابل، نمادهای 1 و 10 پایه بودند

14. Their Progenitor was a Babylonian Golem, and their Bestowment is Unholy Stamina.
[ترجمه ترگمان]progenitor یک golem بابلی است و Bestowment آن ها Unholy stamina است
[ترجمه گوگل]پیشگامان آنها گولم بابلی بودند، و تقدیر آنها Stamina Unholy است


کلمات دیگر: