کلمه جو
صفحه اصلی

wastrel


معنی : متلف، ادم بی معنی، ادم ولخرج
معانی دیگر : ولخرج، مسرف

انگلیسی به فارسی

آدم ولخرج، متلف، آدم بی معنی


عصاره، ادم بی معنی، ادم ولخرج، متلف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who is wasteful, esp. with money.

(2) تعریف: someone who is lazy or unproductive; loafer; good-for-nothing.

- He'd had potential, but he was now a wastrel living in his girlfriend's apartment and contributing nothing.
[ترجمه ترگمان] استعداد داشت، اما حالا هم یک آدم فاسد شده بود که در آپارتمان دوست دخترش زندگی می کرد و هیچ کاری نکرد
[ترجمه گوگل] او پتانسیل داشت، اما او در حال حاضر در یک آپارتمان دوست دختر خود زندگی می کند و هیچ مشکلی ندارد

• person who wastes; bum; waste; abandoned child, foundling

مترادف و متضاد

متلف (اسم)
spendthrift, dissipater, prodigal, squanderer, wastrel

ادم بی معنی (اسم)
wastrel

ادم ولخرج (اسم)
wastrel

جملات نمونه

1. But these two spent their gifts like wastrels.
[ترجمه ترگمان]اما این دو نفر gifts را مثل wastrels خرج کردند
[ترجمه گوگل]اما این دو هدایای خود را مانند خرچنگها صرف کردند

2. Another time, Lucy talked about Jeremy, his father's wastrel shadow ever in the background.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، لوسی در مورد جرمی صحبت می کرد، سایه wastrel در پس زمینه شنیده بود
[ترجمه گوگل]زمان دیگر، لوسی درباره جرمی، سایه سستی پدرش تا کنون در زمینه صحبت کرد

3. Eat a hold of, a wastrel!
[ترجمه ترگمان]تو هم یک آدم ولخرج را بخور!
[ترجمه گوگل]خوردن یک برگ، یک بطری!

4. He is a notorious wastrel in our company.
[ترجمه ترگمان]او هم در جمع ما آدم های بدنام و بدنام است
[ترجمه گوگل]او یک شرم آور بدنام در شرکت ما است

5. Her father wouldn't let her marry a wastrel.
[ترجمه ترگمان]پدرش اجازه نمی داد با یک آدم فاسد ازدواج کند
[ترجمه گوگل]پدرش اجازه نمی داد او ازدواج کند

6. Study like a dog; play like a wastrel.
[ترجمه ترگمان]مثل یک سگ درس بخون، مثل آدم ولخرج بازی کن
[ترجمه گوگل]مطالعه کنید مثل یک سگ؛ مثل یک تکه تکه بازی کنید

7. His neighbour denounce him as a wastrel who had dissipated his inheritance.
[ترجمه ترگمان]neighbour او را به عنوان یک آدم ولخرج که ارث او را از بین برده بود، معرفی کرد
[ترجمه گوگل]همسایه او او را به عنوان یک حادثه ای که میراث او را از بین برد، محکوم می کند

8. The family were not rich; much of their land had been sold to pay the debts of successive wastrel sons.
[ترجمه ترگمان]خانواده ثروتمند نبودند، بیشتر زمین های آن ها فروخته می شد تا قرض های پسرهای فاسد پی درپی را بپردازند
[ترجمه گوگل]خانواده غنی نبودند بسیاری از زمین های خود را برای پرداخت بدهی های پسران سکته مغزی فروخته اند

9. The troubles that destroyed Tang—the loss of his job, the collapse of his marriage, heartbreak over his wastrel only child—are all too common across China.
[ترجمه ترگمان]مشکلاتی که تانگ - از دست دادن شغلش را نابود کرد، سقوط ازدواجش، دل شکستگی در مورد تنها کودک his - همگی در سراسر چین رایج هستند
[ترجمه گوگل]مشکلاتی که تانگ را نابود کرد - از دست دادن شغل خود، فروپاشی ازدواج، دلهره تنها بر روی فرزندش - در سراسر چین بسیار رایج است

10. They fasten and strengthen the music of the Goose Wastrel to match the up-and -down glide of wind music, which show the concept of war and sound a bugle call in the battlefield.
[ترجمه ترگمان]آن ها موسیقی غاز غاز را محکم می کنند تا از آهنگ موزون موسیقی بادی مطابقت داشته باشند، که مفهوم جنگ را نشان می دهند و صدای شیپور را در میدان نبرد به صدا در می آورند
[ترجمه گوگل]آنها موزیک غاز وسترل را تقویت و تقویت می کنند تا مطابقت موشک بالاتری با موسیقی باد را نشان دهند، که مفهوم جنگ را نشان می دهد و صدای زنگ زدن در میدان جنگ را نشان می دهد

11. Long life and wear resistant. Longer Availability work time and lower wastrel rate, reduce the overall cost.
[ترجمه ترگمان]زندگی طولانی و مقاومت به سایش زمان کار در دسترس بودن زمان و سرعت پایین را کاهش می دهد و هزینه کلی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]طول عمر و مقاوم در برابر سایش طول مدت کار در دسترس و کمترین میزان شستشو، هزینه کلی را کاهش می دهد

12. Second- and third-place rivals Zhenai and Baihe require an upfront fee or provide a personality matching service intended to filter out wastrel Lotharios.
[ترجمه ترگمان]رقبای محلی دوم و سوم، Zhenai و Baihe به یک هزینه اولیه نیاز دارند و یا خدمات تطابق شخصیتی را ارایه می کنند که قصد فیلتر کردن Lotharios wastrel را دارد
[ترجمه گوگل]رقبا دوم و سوم مسابقات ژنای و بیه نیاز به هزینه اولیه دارند یا خدمات مطابقت شخصیتی را در نظر می گیرند تا فیلتر لوتاریوس را از بین ببرند

13. The result showed that by optimizing the dosage of the waste alkali water and the wastrel, the alkali activated cement with high strength and proper setting time can be prepared.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که با بهینه سازی میزان مصرف آب قلیایی و the، سیمان فعال شده با مقاومت بالا و زمان مناسب برای زمان مناسب می تواند آماده باشد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که با بهینه سازی دوز آب قلیایی زباله و تکه تکه شدن، سیمان فعال با قلیایی با مقاومت بالا و زمان تنظیم مناسب می تواند آماده شود

14. The government of Luxembourg, however, has recently grown fed up with wastrel youths applying for unemployment benefits while still living with their parents.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت لوکزامبورگ به تازگی از جوانان wastrel تغذیه کرده است که از مزایای بیکاری استفاده می کنند در حالی که هنوز هم با والدین خود زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، دولت لوکزامبورگ به تازگی از جوانان مبتلا به زایمان که برای والدینشان زندگی می کنند تقاضای کمک های بیکاری می کند

پیشنهاد کاربران

آدم تنبلی که هیچ دستاوردی ندارد.

بی مصرف

noun
[count] literary : a person who wastes time, money, etc
◀️ a lazy wastrel
مسرف زمان و پول


کلمات دیگر: