کلمه جو
صفحه اصلی

welsh


معنی : کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن
معانی دیگر : (خودمانی) خلف وعده کردن، نکول کردن، (پرداخت وام یا مبلغ باخته در قمار) طفره زدن، وابسته به سرزمین ویلز (در انگلیس) و مردم آن (the welsh هم می گویند)، welch والش، اهل استان ولزانگلستان، زبان ولز

انگلیسی به فارسی

( welsher ، welcher ، welch )والش، اهل استان ولزانگلستان، زبان ولز


( welch )اهل ایالت ولزدربریتانیا، کلاه گذاشتن، زیرقول زدن، بتعهد خود عمل کردن


ویلز، کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Wales or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) the people of Wales collectively (usu. prec. by the).

(2) تعریف: the Celtic language of Wales.

• celtic language of wales; welshman; resident of wales; the people of wales
of wales
(slang) evade the payment of gambling debts (sometimes offensive)
welsh means belonging or relating to wales.
welsh is a language spoken in wales.
the welsh are the people who come from wales.

مترادف و متضاد

کلاه گذاشتن (فعل)
welch, welsh

زیر قول زدن (فعل)
welch, welsh

بتعهد خود عمل نکردن (فعل)
welch, welsh

renege, swindle


Synonyms: bamboozle, beat around the bush, bilk, cheat, con, cop out, deceive, defraud, dodge, duck, dupe, fleece, flimflam, fool, gull, hoodwink, pull a fast one, rip off, sandbag, scam, shaft, slip out, stiff, sting, take for a ride, take to the cleaners, trick, weasel, worm one’s way out of


جملات نمونه

1. England have beaten the Welsh three times in succession with an aggregate score of 83-
[ترجمه ترگمان]انگلستان سه بار متوالی ولز را شکست داده و امتیاز ۸۳ را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]انگلستان سه بار با پیروزی برابر یونایتد با پیروزی 83 امتیازی،

2. He had been the golden boy of Welsh rugby.
[ترجمه ترگمان]او پسر طلایی راگبی اهل ولز بود
[ترجمه گوگل]او پسر طلایی راگبی ولزی بوده است

3. She asked a question about Welsh history.
[ترجمه ترگمان]او سوالی در مورد تاریخ ولز پرسید
[ترجمه گوگل]او یک سوال در مورد تاریخ ولز پرسید

4. They instilled in their children a respect for Welsh tradition and culture.
[ترجمه ترگمان]آن ها در فرزندانشان نسبت به سنت و فرهنگ ولز احترام گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها فرزندانشان احترام به سنت و فرهنگ ویلز را تأیید کردند

5. The running of Welsh rugby was left in chaos yesterday after a vote of no confidence in the game's overlords.
[ترجمه ترگمان]تیم راگبی اهل ولز دیروز بعد از رای عدم اعتماد به فرمانروایان بازی در هرج و مرج باقی ماند
[ترجمه گوگل]رگولار ویلز روز گذشته پس از رای گیری از اعتماد به نفس سربازان بازی در هرج و مرج باقی مانده بود

6. Welsh was considered a marginal language.
[ترجمه ترگمان]ولز به عنوان یک زبان حاشیه ای در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]ویلز یک زبان حاشیه ای در نظر گرفته شد

7. Stephen ventured a few more sentences in halting Welsh.
[ترجمه ترگمان]استفان چند جمله دیگر را در زبان ولزی متوقف کرد
[ترجمه گوگل]استفان چند جمله دیگر را در تعطیل کردن ویلز جریمه کرد

8. In both Welsh and Irish the word for "moon" is of feminine gender.
[ترجمه ترگمان]در هر دو زبان ولزی و ایرلندی کلمه \"ماه\" جنسیت زنانه است
[ترجمه گوگل]در ویلز و ایرلندی کلمه 'ماه' جنس زنانه است

9. In Celtic languages such as Welsh, there is a process of mutation affecting the beginning sound of a word, according to the word which comes before it.
[ترجمه ترگمان]در زبان های سلتیک، مانند ولز، یک فرآیند جهش تاثیر می گذارد که بر شروع یک کلمه تاثیر می گذارد، بر طبق کلمه ای که قبل از آن رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در زبان سلتیک مانند ویلز، بر اساس کلمه ای که پیش از آن است، یک جهش موثر بر صدای اولیه یک کلمه وجود دارد

10. Some of the singers wore the Welsh national costume.
[ترجمه ترگمان]برخی از خوانندگان لباس ملی ولز می پوشیدند
[ترجمه گوگل]برخی از خوانندگان لباس ملی ملی ولز را پوشیدند

11. Welsh health authorities face a £13m deficit this year.
[ترجمه ترگمان]مقامات بهداشتی ولز در سال جاری با کسری ۱۳ میلیون پوندی مواجه هستند
[ترجمه گوگل]مقامات بهداشت ولز در سال جاری با کسری بودجه 13 میلیون پوند روبرو هستند

12. Her voice had a soft Welsh lilt to it.
[ترجمه ترگمان]صدایش ملایم و ملایم بود
[ترجمه گوگل]صدای او تا به حال نرم ولز به آن چسبیده بود

13. The report was commissioned by the Welsh Office.
[ترجمه ترگمان]این گزارش توسط دولت ولز تهیه شده است
[ترجمه گوگل]این گزارش توسط دفتر ولز سفارش داده شد

14. In modern Welsh, "glas" means "blue".
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در ویلز مدرن، 'شیشه' به معنی 'آبی' است

پیشنهاد کاربران

کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن


کلمات دیگر: