کلمه جو
صفحه اصلی

younger


معنی : جوانتر، بچه تر
معانی دیگر : 1- کهین، کهتر، کوچکتر، خردسال تر 2- جوان تر 3- نوپاتر، نوتر، تازه تر

انگلیسی به فارسی

کهتر، کوچک‌تر، خردسال‌تر، جوان‌تر، نوپاتر، نوتر، تازه‌تر


جوانتر، بچه تر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: comparative of young.

(2) تعریف: born or come into being later than another or others.
متضاد: elder, older

- my younger daughter
[ترجمه ترگمان] دختر کوچک تر من
[ترجمه گوگل] دختر جوان من
- the younger puppy
[ترجمه ترگمان] توله سگ جوان
[ترجمه گوگل] توله سگ جوانتر

• junior; of an inferior in age

مترادف و متضاد

جوانتر (صفت)
younger

بچه تر (صفت)
younger

جملات نمونه

1. Enjoy your youth. You'll never be younger than you are at this very moment.
[ترجمه ترگمان] از youth لذت ببر تو هرگز جوان تر از این نیستی که در این لحظه باشی
[ترجمه گوگل]از جوانانتان لذت ببرید شما هرگز جوانتر از این نیستید که در این لحظات هستید

2. Besides a father she has a younger brother to support.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر پدر، او برادر کوچک تری دارد که می تواند از او حمایت کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر یک پدر، او برادر جوانتری برای حمایت دارد

3. She reworked her speech for a younger audience.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی خود را برای مخاطبان جوان مورد بازبینی قرار داد
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را برای یک مخاطب جوانتر اصلاح کرد

4. I often dreamed of my younger brother soon after I left home.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود، بعد از اینکه خانه را ترک کردم، اغلب در خواب برادر کوچک تر خودم را می دیدم
[ترجمه گوگل]اغلب بعد از اینکه من از خانه خارج شدم، اغلب برادر کوچکترم را دیدم

5. A couple of the younger teachers tittered at his smutty jokes.
[ترجمه ترگمان]دوتا از اساتید جوان به لطیفه های his می خندیدند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر از معلمان جوان ترجیح می دهند جوک های خنده دار او را بشنود

6. The good thing about these younger players is that they are not carrying any excess baggage from less successful times.
[ترجمه ترگمان]نکته خوب در مورد این بازیکنان جوان این است که آن ها هیچ چمدان اضافی از زمان کم تر موفق حمل نمی کنند
[ترجمه گوگل]چیز خوبی در مورد این بازیکنان جوان این است که آنها از بارهای کمتری برخوردار نیستند

7. The bigger children in the neighborhood molested the younger ones.
[ترجمه ترگمان]بچه های بزرگ تر در این محله به سگ های جوان تعرض می کردند
[ترجمه گوگل]فرزندان بزرگتر در محله، جوانترها را مورد انتقاد قرار دادند

8. He had terrible acne when he was younger.
[ترجمه ترگمان]وقتی جوان تر بود جوش و جوش وحشتناکی داشت
[ترجمه گوگل]او هنگامی که جوان بود آکنه وحشتناکی داشت

9. Some of the younger men began to pelt one another with snowballs.
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد کوچک تر با هم به هم گلوله های برفی می زدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان جوان شروع به انداختن یکدیگر با توپ های برفی کردند

10. He was pensioned off and replaced with a younger man.
[ترجمه ترگمان]او می رفت و با یک مرد جوان تر کار می کرد
[ترجمه گوگل]او بازنشسته شد و با یک مرد جوان جایگزین شد

11. Oh, so you're Peter's younger brother.
[ترجمه ترگمان]اوه، پس تو برادر کوچک تر پیتر هستی
[ترجمه گوگل]آه، پس شما برادر کوچکتر پیتر است

12. We find many of the younger workers wanting in skill.
[ترجمه ترگمان]ما بسیاری از کارگران جوان را پیدا می کنیم که به مهارت نیاز دارند
[ترجمه گوگل]ما بسیاری از کارگران جوان تر را که مایل به مهارت هستند پیدا می کنیم

13. He bowled underarm for the younger children.
[ترجمه ترگمان]او underarm را به خاطر بچه های کوچک تر درهم کوبید
[ترجمه گوگل]او برای بچه های جوانتر زیر دست قرار گرفت

14. I'd like to introduce my younger son, Mark.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم پسر کوچک تر ام رو معرفی کنم مارک
[ترجمه گوگل]من می خواهم پسر جوانم، مارک را معرفی کنم

15. She has a sister much younger than she is.
[ترجمه ترگمان]خواهرش خیلی از او کوچک تر است
[ترجمه گوگل]او خواهر بسیار جوانتر از او دارد

پیشنهاد کاربران

کوچک تر

کم سن و سال تر

دوستان معنی younger میشه کوچکتر وsisterهم میشه خواهر بنابر این معنی میشه خواهر کوچکتر مخففlitter sisterمیشه

جوانتر


کلمات دیگر: