کلمه جو
صفحه اصلی

back to square one


از اول، ازخان اول، دوباره از سر

انگلیسی به فارسی

بازگشت به اول و شروع دوباره


انگلیسی به انگلیسی

• (informal) starting all over again at the beginning of the process

مترادف و متضاد

To go back to the beginning and start again.


Synonyms: begin again go back to the drawing board make a fresh start make a new beginning start from scratch wipe the slate clean


جملات نمونه

The project was not good enough. We need to go back to square one and start again.

پروژه به اندازه‌ی کافی خوب نبود. باید دوباره از اول شروع کنیم.


If this doesn't work we're back to square one.

اگر این کار عملی نشود ما به خانه‌ی اول برگشته‌ایم.


Having tried to solve the problem for quite some time, we were back to square one when none of our solutions worked.

تلاش زیادی برای حل مشکل صرف کردیم، زمانی که هیچ‌کدام از راهکارها کار نکرد ما به خانه‌ی اول بازگشتیم.


پیشنهاد کاربران

سر خونه اول رفتن

روز از نو، روزی از نو

به دلیل شکست یا موفق نشدن در کاری آن را از ابتدا شروع کردن

back to the beginning

معادل back to the drawing board : به معنی برگشت به پله اول


کلمات دیگر: