کلمه جو
صفحه اصلی

wayside


معنی : بندر، کنار جاده، ایستگاه فرعی
معانی دیگر : حاشیه ی راه، کنار گذاشته شده، از دست رفته، لبه

انگلیسی به فارسی

کنار جاده، بندر، لبه، ایستگاه فرعی


راه رفتن، ایستگاه فرعی، کنار جاده، بندر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: land that runs alongside a road.
صفت ( adjective )
• : تعریف: situated at or along the wayside.

• edge of a road, side of the road
at the edge of a road, at the side of a road
the wayside is the side of the road; an old-fashioned use.
if someone or something falls by the wayside, they do not have the strength, ability, or desire to continue in something that they have started, and so they fail or stop.
if something such as an idea or plan falls by the wayside, it is forgotten or ignored.

مترادف و متضاد

بندر (اسم)
port, seaport, wayside

کنار جاده (اسم)
wayside, roadside

ایستگاه فرعی (اسم)
substation, wayside

جملات نمونه

1. go by the wayside
کنار گذاشتن،انبار کردن،صرفنظر کردن

2. Local inhabitants display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی صنایع دستی خود را بر روی این جاده به نمایش می گذارند
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی صنایع دستی خود را در کنار راه خود نشان می دهند

3. Proposals for the new service fell by the wayside through lack of public support.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها این خدمات جدید از طریق عدم حمایت عمومی از این کشور کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پیشنهادات برای سرویس جدید از طریق فقدان حمایت عمومی کاهش یافت

4. Amateurs fall by the wayside when the going gets tough.
[ترجمه ترگمان]تازه کار ازسر راه کنار جاده افتادن وقتی که اوضاع خراب میشه
[ترجمه گوگل]زمانی که رفتن سخت می شود، علاقه مندان به سمت پایین می افتند

5. Luxury items fall by the wayside during a recession.
[ترجمه ترگمان]اقلام لوکس در طول یک بحران اقتصادی در کنار جاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اجناس لوکس در طول رکود اقتصادی به سمت پایین می افتد

6. Many clubs fall by the wayside for financial reasons.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلوپ ها به دلایل مالی از کنار جاده سقوط می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از باشگاه ها به دلایل مالی از کنار راه می روند

7. Near a tombstone-memorial by the wayside, I gazed on a crowd of boys.
[ترجمه ترگمان]نزدیک یک سنگ قبر در کنار جاده، به جمعیتی از پسرها چشم دوخته بودم
[ترجمه گوگل]در کنار یک مجسمه سنگی که در کنار آن بود، من به جمعیتی از پسران نگاه کردم

8. Once there was a wayside inn, now a pathetic ruin.
[ترجمه ترگمان]یک بار یک مسافرخانه در راه بود، حالا یک ویرانه رقت انگیز
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مسافرخانه راه افتاده بود، در حال حاضر یک خراب تلخ

9. But better singers fell by the wayside.
[ترجمه ترگمان]اما خوانندگان بهتری از راه رسیدند
[ترجمه گوگل]اما خوانندگان بهتر از طرفین سقوط کردند

10. Many of her colleagues had fallen by the wayside.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از همکارانش در کنار راه افتاده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از همکارانش در کنار راه افتاده بودند

11. Too many kids fall by the wayside.
[ترجمه ترگمان] بچه های زیادی کنار جاده افتادن
[ترجمه گوگل]بیش از حد بسیاری از بچه ها کنار راه می افتند

12. A row of candles stood by the wayside.
[ترجمه ترگمان]یک ردیف شمع کنار جاده ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک ردیف شمع در کنار راه ایستاده بود

13. How many more fell by the wayside in the process?
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر در این روند به زمین افتادند؟
[ترجمه گوگل]در این فرایند چه تعداد از مردم بیشتر به سمت چپ افتاده اند؟

14. Street venders are forbidden to display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان خیابانی ممنوع هستند که صنایع دستی خود را در راه به نمایش بگذارند
[ترجمه گوگل]فروشندگان خیابانی ممنوع است که صنایع دستی خود را در کنار هم قرار دهند

اصطلاحات

go by the wayside

کنار گذاشتن، انبار کردن، صرف‌نظر کردن


پیشنهاد کاربران

به حاشیه رفت

If someone falls by the wayside, they fail to finish an activity, and if something falls by the wayside, people stop doing it, making it, or using it
بیخیال شدن - دست از کار و هدف کشیدن ( البته این اسم است و فعل نیست و معنی بهتری به ذهنم نرسید )


کلمات دیگر: