کلمه جو
صفحه اصلی

assimilative


وابسته به گوارش (یا همگون سازی) (assimilatory هم میگویند)، assimilatory : همجنس کننده، هم جنس شونده، شباهت دار

انگلیسی به فارسی

( assimilatory =) همجنس‌کننده، همجنس‌شونده، شباهت‌دار


جذاب، همجنس کننده، هم جنس شونده، شباهت دار


انگلیسی به انگلیسی

• tending to or characterized by assimilation; causing assimilation

جملات نمونه

1. This version was an assimilative one. There were quite big discrepancies over the book's name, characters' name, person, type and number of words between the Chinese version and the Russian original.
[ترجمه ترگمان]این نسخه an بود تفاوت های بزرگی بر روی نام کتاب، نام شخصیت، شخصیت، نوع و تعداد کلمات بین نسخه چینی و نسخه اصلی روسی وجود داشت
[ترجمه گوگل]این نسخه یکی از جذابیت بود اختلافات زیادی بین نام کتاب، نام شخص، شخص، نوع و تعداد واژگان بین نسخه چینی و اصل روسی وجود داشت

2. Assimilative processes are phonological changes due to physiological mechanisms.
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای Assimilative به علت مکانیسم های فیزیولوژیکی، تغییرات آوایی هستند
[ترجمه گوگل]فرآیندهای Assimilative تغییرات واجشناختی به دلیل مکانیسم های فیزیولوژیکی است

3. Merge of companies may take the forms of assimilative merge and newly established merge.
[ترجمه ترگمان]ادغام شرکت ها ممکن است اشکال ادغام و ادغام تازه تاسیس را بپذیرد
[ترجمه گوگل]ادغام شرکت ها ممکن است شکل ادغام جذابی و ادغام جدید ایجاد شود

4. Meantime, analysis was carried out on photosynthetic influencing assimilative capacity of organic matter of the bamboo. Some propositions were made on culture technique of the bamboo.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، تجزیه و تحلیل بر روی ظرفیت photosynthetic تاثیر مواد آلی بامبو انجام شد برخی از پیشنهادها براساس تکنیک فرهنگ بامبو ساخته شدند
[ترجمه گوگل]در ضمن، تجزیه و تحلیل بر روی فتوسنتز تاثیر گذاشته است ظرفیت جذب مواد آلی از بامبو برخی از گزاره ها بر روی تکنیک فرهنگ بامبو ساخته شده است

5. Preliminary investigation is also made on the assimilative ability, the assimilator distribution and the transition of the rice population.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات مقدماتی براساس توانایی assimilative، توزیع assimilator و انتقال جمعیت برنج انجام شده است
[ترجمه گوگل]تحقیقات اولیه نیز بر توانایی جذب، توزیع جذب کننده و انتقال جمعیت برنج صورت گرفته است

6. Only in recent years has it become apparent that sustaining and assimilative capacity of the biosphere, through tremendous, is not, after all, infinite.
[ترجمه ترگمان]تنها در سال های اخیر آشکار شده است که پایداری و قابلیت دوام زیستی زیست کره زیستی، از طریق نیروی عظیم، بی پایان نیست
[ترجمه گوگل]تنها در سال های اخیر مشخص شده است که ظرفیت نگهداری و جذب بیوسفر، از طریق فراوانی، بعد از همه، بی نهایت نیست

7. The one dimensional model was utilized in this research to calculate the water assimilative capacity for basin management.
[ترجمه ترگمان]مدل یک بعدی در این تحقیق برای محاسبه ظرفیت assimilative آب برای مدیریت حوضه مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مدل یک بعدی در این تحقیق برای محاسبه ظرفیت جذب آب برای مدیریت حوضه مورد استفاده قرار گرفت

8. Effect of light on gravitropic response of rhizoid is decided by whether the gametophyte have green assimilative tissue or not.
[ترجمه ترگمان]تاثیر نور بر واکنش gravitropic به rhizoid مشخص می شود که آیا gametophyte دارای بافت assimilative سبز هستند یا نه
[ترجمه گوگل]اثر نور بر پاسخ گریستروپیک ریزیوئید بر اساس اینکه آیا گلوتوفی دارای سبب جذب سبز است یا خیر، تعیین می شود

9. Offenses with this characteristic usually will be encountered as assimilative crimes.
[ترجمه ترگمان]Offenses با این ویژگی معمولا به عنوان جنایات assimilative مواجه خواهند شد
[ترجمه گوگل]جرایم با این خصوصیات معمولا به عنوان جرایم جذاب روبرو می شوند

10. The test on the relationship between polarizing-development of floret and supply of assimilative products in spring wheat was done through different fertilizer treatment.
[ترجمه ترگمان]آزمایش روی رابطه بین توسعه polarizing و عرضه محصولات assimilative در گندم بهاره از طریق عملیات مختلف کود شیمیایی انجام شد
[ترجمه گوگل]تست رابطه ی بین قطبش زایی گلر و عرضه محصولات دستجمعی در گندم بهاره با استفاده از روش های مختلف کود می انجامید

11. Alas, why does my mind, even in its best days, never possess but a particle of the assimilative powers of the body?
[ترجمه ترگمان]افسوس، چرا ذهن من حتی در بهترین روزه ای آن، هرگز جز یک ذره از قدرت های همجنس کننده جسم در اختیار من نیست؟
[ترجمه گوگل]آه، چرا ذهن من، حتی در بهترین روزهایش، هرگز جز ذره ای از قدرت جذب بدن نیست؟

12. Because of the pattern that learner are in is not the same, their assimilative capacity is also not the same, so the Chinglish level of every learner is not the same.
[ترجمه ترگمان]به دلیل الگویی که یاد گیرنده در آن نیست، ظرفیت assimilative نیز یک سان نیست، بنابراین سطح Chinglish هر یادگیرنده یک سان نیست
[ترجمه گوگل]به دلیل الگویی که یادگیرنده در آن قرار دارد، یکسان نیست، ظرفیت جذب آنها نیز مشابه نیست، بنابراین سطح Chinglish هر یادگیرنده یکسان نیست

13. Result showed that the key to improving development and fructification of floret was to promote the development of plant, increase supply of assimilative products and balance C/N in plants.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که کلید توسعه توسعه و توسعه of توسعه کارخانه، افزایش عرضه محصولات assimilative و تعادل C \/ N در گیاهان است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که کلید بهبود و توسعه فلوتر در توسعه گیاهان، ترویج رشد گیاه، افزایش عرضه محصولات جذبی و تعادل C / N در گیاهان است

14. Through the analysis of mechanic model of spline function, the paper proposed a simple, convenient and efficient sheet assimilative method based on finite element to calculate earthwork volume.
[ترجمه ترگمان]از طریق تجزیه و تحلیل مدل مکانیک تابع نوار باریک، این مقاله یک روش ساده، مناسب و کارآمد براساس آلمان محدود برای محاسبه حجم earthwork پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل مدل مکانیک تابع اسپلین، مقاله روش ساده assimilative ساده، مناسب و کارآمد را بر اساس عنصر محدود برای محاسبه حجم زمین را پیشنهاد کرد

پیشنهاد کاربران

[علوم خاک] جذبی


کلمات دیگر: