کلمه جو
صفحه اصلی

radicalize


(به ویژه از نظر سیاسی) ریشه گرای کردن یا شدن، بنیادگرای کردن یاشدن، بنیاد شکن کردن یا شدن، تندرو کردن یا شدن، افراطی کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه از نظر سیاسی) ریشهگرای کردن یا شدن، بنیادگرای کردن یاشدن، بنیاد شکن کردن یا شدن، تندرو کردن یا شدن، افراطی کردن یا شدن


رادیکالیزه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: radicalizes, radicalizing, radicalized
مشتقات: radicalization (n.)
• : تعریف: to make or become radical, esp. in political or social ideas.

• make extreme, make radical or more radical (also radicalise)

جملات نمونه

1. He says the opposition will radicalize its demands if these conditions aren't met.
[ترجمه ترگمان]وی می گوید که اگر این شرایط برآورده نشود، مخالفان خواسته های خود را برآورده خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او می گوید اپوزیسیون خواسته های خود را رادیکال می کند، اگر این شرایط مطابقت نداشته باشند

2. Recent events have radicalized opinion on educational matters.
[ترجمه ترگمان]رویداده ای اخیر افکار رادیکال درباره موضوعات آموزشی را مطرح کرده اند
[ترجمه گوگل]رویدادهای اخیر، افکار رادیکالیزه شده در مورد موضوعات آموزشی هستند

3. The trial was a radicalizing experience for her.
[ترجمه ترگمان]این محاکمه یک تجربه radicalizing برای او بود
[ترجمه گوگل]محاکمه یک تجربه رادیکالی برای او بود

4. The 1914-18 War radicalized informed opinion on educational matters.
[ترجمه ترگمان]جنگ ۱۸ - ۱۹۱۴ باعث شد تا عقاید اساسی در مورد موضوعات آموزشی مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]جنگ 1914-18 افکار عمومی را درمورد موضوعات آموزشی رادیکالیزه کرد

5. Young people have been radicalized by the struggle with the government.
[ترجمه ترگمان]جوانان توسط مبارزه با دولت رادیکال شده بودند
[ترجمه گوگل]جوانان با مبارزه با حکومت دگرگون شده اند

6. Libertarian emphasis on the radicalizing effect of restricted employment opportunities, too, appears exaggerated.
[ترجمه ترگمان]تاکید Libertarian بر تاثیر radicalizing فرصت های شغلی محدود نیز اغراق آمیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]تأکید آزادیخواهانه بر تأثیر افراط گرایانه فرصت های اشتغال محدود، به نظر می رسد اغراق آمیز است

7. Sex bloggers radicalize the blogging mission through witty self-photography and ephemeral appearances.
[ترجمه ترگمان]وبلاگ نویسان سکس، ماموریت بلاگ نویسی را از طریق self و ظاهر ephemeral به نمایش می گذارند
[ترجمه گوگل]وبلاگ نویسان سکس ماموریت های وبلاگ نویسی را از طریق عکاسی عجیب و غریب و نمایش های کوتاه مدت، رادیکال می کنند

8. "Politicians will try to increase tensions and radicalize opinion, " says Serhiy Taran, director of the International Institute for Democracy in Kyiv.
[ترجمه ترگمان]Serhiy Taran، رئیس موسسه بین المللی دموکراسی در کیف، می گوید: \" سیاستمداران سعی خواهند کرد تا تنش ها و عقاید radicalize را افزایش دهند \"
[ترجمه گوگل]سرخی تاران، مدیر موسسه بین المللی دموکراسی در کیف می گوید: 'سیاستمداران سعی دارند تنش و افکار رادیکالیزه کنند

9. To ensure his continued ascendancy over Congress, Gandhi had to radicalize himself again.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از برتری مداوم وی در کنگره، گاندی مجبور شد دوباره خود را فریب دهد
[ترجمه گوگل]گاندی برای اطمینان از ادامه تحصیلاتش در کنگره مجبور شد دوباره خودش را رادیکال کند

10. It also provided another link between the radicals and the radicalized hippies.
[ترجمه ترگمان]همچنین پیوند دیگری بین تندروها و هیپی ها را تامین کرد
[ترجمه گوگل]همچنین ارتباط دیگری بین رادیکال ها و هیپی های رادیکالیزه ایجاد کرد

11. Whaling, Reiniger said from his Palo Alto hotel room, radicalized the black sailors, who traveled the world hunting whales.
[ترجمه ترگمان]نهنگ شکار نهنگ از اتاق هتل پالو آلتو و رادیکال کردن ملوانان سیاه پوست که به شکار نهنگ در دنیا سفر کرده بود، گفت
[ترجمه گوگل]رینیرر از اتاق خود در اتاق پالو آلتو گفت: 'وحشی، ملل سیاه، که نهنگ های شکار دنیای جهان را سفر کردند، رادیکال کرد

12. Both are figures caught betwixt and between, either compromised or radicalized by virtue of being women within a culture.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به واسطه فضیلت زنان در یک فرهنگ، بین و یا رادیکال شده یا رادیکال می شوند
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها آمار و ارقام مربوط به هر دو جنس است و یا بین آنها تقسیم شده است، یا به دلیل داشتن زنان در یک فرهنگ، به خطر انداختن یا افراط گرایی تبدیل شده اند

13. Muqtedar Khan, an associate professor of political science at the University of Delaware, said he was not sure the Islamic center dispute alone would radicalize anyone.
[ترجمه ترگمان]Muqtedar خان، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه دلاویر گفت که او مطمئن نیست که اختلاف مرکز اسلامی به تنهایی باعث آزار کسی خواهد شد
[ترجمه گوگل]مجته خان، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه دلاور، گفت که او مطمئن نیست که مرکز اسلامی تنها کسی است که هر کسی را رادیکال کند

14. Just as terrorists have taken advantage of the openness of our societies to carry out their plots, violent extremists use the internet to radicalize and intimidate.
[ترجمه ترگمان]همان طور که تروریست ها از باز بودن جوامع خود برای انجام توطئه های خود استفاده کرده اند، افراط گرایان خشونت طلب از اینترنت برای ارعاب و ترساندن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که تروریست ها از باز بودن جوامع ما برای اجرای طرح های خود بهره مند شده اند، افراط گرایان خشونت آمیز از اینترنت برای رادیکالیزه کردن و ارعاب استفاده می کنند

پیشنهاد کاربران

Radical
رادیکال/
Radically
رادیکالانه/
Radicalize
رادیکالیدن/
Radicalizer
رادیکالنده/
Radicalized
رادیکالیده/
Radicalizing
رادیکالیدن، رادیکالان ( مانند خندان ) ​
Radicalizingly
رادیکالان وار/
Radicalization
رادیکالِش
Radicalizational
رادیکالِشی، رادیکالِشال
Radicalism
رادیکالگرایی
Radicalist
رادیکالگرا
Radicalistic
رادیکالیک، رادیکالگراییک
Radicalistically
رادیکالیکانه، رایدیکالگرانه
Radicalness
رادیکالِگی/


کلمات دیگر: