کلمه جو
صفحه اصلی

racily


به طور هیجان آمیز، به روش پر آب و تاب

انگلیسی به فارسی

به طور هیجان آمیز، به روش پر آب و تاب


به طور زننده (رجوع شود به: racy)


انگلیسی به انگلیسی

• in a risque manner, indelicately; in a lively manner, vigorously

جملات نمونه

1. Games repeatedly and racily played on sand seem quite absurd in adults' eyes, for they can't figure out why such a meaningless thing can keep us in constant interest.
[ترجمه ترگمان]بازی های مکرر و racily که بر روی شن بازی می کنند در چشمان بزرگسالان کاملا بی معنی به نظر می رسند، زیرا آن ها نمی توانند درک کنند که چرا چنین چیزی بی معنی می تواند ما را به نفع خود نگه دارد
[ترجمه گوگل]بازی ها بارها و بارها در شن و ماسه به نظر می رسد کاملا چشم پوشی در چشم بزرگسالان، زیرا آنها نمی توانند دریابند که چرا چنین چیز بی معنی می تواند ما را در علاقه ثابت نگه دارد

2. It shows the setting of English language racily to learner, create for learner true, the environment that learns English language, make learner can better rise hear of ability.
[ترجمه ترگمان]این شکل، نمایش زبان انگلیسی را به یاد گیرنده نشان می دهد، که برای یادگیرنده قوی است، محیطی که زبان انگلیسی را یاد می گیرد و یاد گیرنده می تواند افزایش بهتری از توانایی باشد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تنظیم زبان انگلیسی به طور واضحی به یادگیرنده، برای یادگیرنده درست، محیطی است که زبان انگلیسی را یاد می گیرد، نشان می دهد، یادگیرنده می تواند بهتر از توانایی ها سخن بگوید

3. Racily turned out young women subbed little black dresses for the customary lawn - party whites.
[ترجمه ترگمان]Racily زنان جوان لباس سیاه کوچکی را به تن کردند و لباس سیاه کوچکی بر تن داشتند
[ترجمه گوگل]به زودی معلوم شد زنان جوان لباس سفیدی سیاه و سفید برای سفیدپوستان عادی دارند

4. In other words, that your emotions can be effected affected by someone you do not to racily directly know.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، احساسات شما تحت تاثیر کسی قرار می گیرد که به طور مستقیم نمی شناسید
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، احساسات شما ممکن است تحت تأثیر افرادی قرار بگیرند که شما به طور مستقیم نمی دانید

5. Invite her one case when you so dinner when, she says racily, we take Thailand course together.
[ترجمه ترگمان]به او می گوید: یک پرونده را به او دعوت کن، وقتی که این طور شام می خوری، ما تایلند را با هم می بریم
[ترجمه گوگل]او می گوید یک مورد زمانی که شما شام می کنید، او می گوید، ما با هم تایلند را می گذرانیم

6. The online communication of Hu Jintao's secretary-general showed this racily .
[ترجمه ترگمان]ارتباط آنلاین هو جینتائو، دبیر کل این کشور، این racily را نشان داد
[ترجمه گوگل]ارتباطات آنلاین دبیر کل هو جینتائو این را به طور شگفت آور نشان داد


کلمات دیگر: