کلمه جو
صفحه اصلی

tactlessly

انگلیسی به انگلیسی

• in a tactless manner

جملات نمونه

1. They contributed tactlessly to a general discontent.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور tactlessly به نارضایتی عمومی کمک کردند
[ترجمه گوگل]آنها به طور غیر مستقیم به نارضایتی عمومی کمک کردند

2. Praise out of season, or tactlessly bestowed, freeze the heart as much as blame.
[ترجمه ترگمان]تحسین فصل ها، یا bestowed tactlessly، قلب را به همان اندازه سرزنش می کنند
[ترجمه گوگل]ستایش از فصل، و یا بدون تعهد به ارمغان می آورد، قلب را تا آنجا که سرزنش می کند، را مسدود کنید

3. Later, the press was able to seize avidly on some tactlessly conceived marketing strategies for the eventual release of the films.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مطبوعات توانستند بر روی برخی استراتژی های بازاریابی که به عنوان استراتژی های بازاریابی برای انتشار نهایی این فیلم ها طراحی شده بودند، با شور و شوق دست به گریبان شوند
[ترجمه گوگل]بعدها، مطبوعات توانستند بر روی بعضی از استراتژی های بازاریابی بدون در نظر گرفته شده برای انتشار نهایی فیلم ها مشتاقانه دستگیر شوند

4. At the moment of the murder, he is standing in front of television cameras and talking tactlessly.
[ترجمه ترگمان]در لحظه قتل، او در جلوی دوربین های تلویزیونی ایستاده و به حرف زدن ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]در لحظۀ قتل، او در مقابل دوربین های تلویزیونی قرار گرفته و بی وقفه صحبت می کند

5. never quite able to control the rush of blood, shouting tactlessly at Tempelhof airport that conditions in Moscow were still "just like Nazi Germany".
[ترجمه ترگمان]در فرودگاه Tempelhof که اوضاع در مسکو همچنان \"شبیه آلمان نازی\" بود، هرگز قادر به کنترل هجوم خون نبودند
[ترجمه گوگل]هرگز کاملا قادر به کنترل عجله خون نیستند، فریاد می زنند بدون تردید در فرودگاه تمپلوهف که شرایط در مسکو هنوز 'همانند آلمان نازی' بود

6. You're intuitive this week; however, this attribute could get you in trouble if you tactlessly say what you think.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما در این هفته در intuitive هستید، اما اگر غیر از این چیزی که فکر می کنید به دردسر بیفتد شما را دچار دردسر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شما این هفته بصری هستید؛ با این حال، این ویژگی می تواند شما را در معرض دشواری قرار دهد، اگر بطور بدون قید و شرط چیزی را که فکر می کنید بگوید

پیشنهاد کاربران

بی ادبانه
با بی نزاکتی
با بی تدبیری


کلمات دیگر: