کلمه جو
صفحه اصلی

tail end


بخش پایانی هر چیز، آخر، پایان، خاتمه، قسمت انتهایی، قسمت نهایی، انتها، دنباله

انگلیسی به فارسی

قسمت انتهایی، قسمت نهایی، انتها، دنباله


پایان دم، دنباله، انتها، قسمت انتهایی، قسمت نهایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the very last part of anything; tag end; conclusion. (See rear end.)

• end, back end

جملات نمونه

1. I just caught the tail end of the movie.
[ترجمه ترگمان] من فقط انتهای فیلم رو گرفتم
[ترجمه گوگل]من فقط پایان دم فیلم را گرفتم

2. I only saw the tail end of the TV news.
[ترجمه ترگمان] من فقط ته اخبار تلویزیون رو دیدم
[ترجمه گوگل]من فقط پایان پایان اخبار تلویزیون را دیدم

3. I only caught the tail end of the conversation.
[ترجمه ترگمان]من فقط انتهای مکالمه رو گرفتم
[ترجمه گوگل]من فقط پایان دموی مکالمه را گرفتم

4. It had been a bumpy ride, through the tail end of a thunderstorm.
[ترجمه ترگمان]سواری سختی بود، از انتهای دم رعد و برق، سواری سختی بود
[ترجمه گوگل]این یک سواری پر از اشک بود، از طریق پایان دم از یک رعد و برق

5. At the tail end of the nineteenth century, the Viennese politician Karl Lueger founded his power base on an anti-semitic platform.
[ترجمه ترگمان]در انتهای قرن نوزدهم، کارل Lueger، سیاست مدار وین، پایه قدرت خود را بر روی سکوی anti بنیان نهاد
[ترجمه گوگل]در پایان پایان قرن نوزدهم، کارل لوگر، سیاستمدار ون، پایگاه قدرت خود را بر روی یک پلت فرم ضد یهودی تأسیس کرد

6. But this is the tail end of a really big set of stories about royal marriages.
[ترجمه ترگمان]اما این انتهای دنباله داستان واقعا بزرگی درباره ازدواج سلطنتی است
[ترجمه گوگل]اما این پایان انتهایی یک مجموعه واقعا بزرگ از داستان های مربوط به ازدواج های سلطنتی است

7. A car park security camera captured the tail end of the attack in the centre of Swindon.
[ترجمه ترگمان]یک دوربین امنیتی پارک خودرو انتهای این حمله را در مرکز of دستگیر کرده است
[ترجمه گوگل]یک دوربین امنیتی پارک خودرو، انتهای انتهایی حمله در مرکز Swindon را دستگیر کرد

8. It was the tail end of the season and there was no time for a full-scale tour.
[ترجمه ترگمان]این انتهای فصل بود و هیچ زمانی برای یک تور کامل وجود نداشت
[ترجمه گوگل]این پایان دم از فصل بود و زمان زیادی برای تور در تمام مقیاس وجود نداشت

9. They burst out into the tail end of the night.
[ترجمه ترگمان]آن ها در انتهای شب منفجر می شوند
[ترجمه گوگل]آنها به انتهای شب ناپدید می شوند

10. I did catch the tail end of them in my youth.
[ترجمه ترگمان]من در جوانی دم در دم آن ها را می گرفتم
[ترجمه گوگل]من جوانان جوانم را در انتهای آنها گرفتم

11. I tie my next colour on to the tail end of the first yarn and pull it straight through.
[ترجمه ترگمان]من رنگ بعدی ام را به انتهای خط اول متصل می کنم و مستقیم از آن بیرون می کشم
[ترجمه گوگل]من رنگ بعدی خود را به انتهای دم از اولین نخ کراوات بکشم و آن را مستقیما از بین ببرم

12. He waited at the crossing for the tail end of the train to go by.
[ترجمه ترگمان]او در حین عبور از کنار قطار منتظر ماند تا از قطار عبور کند
[ترجمه گوگل]او در گذر به سمت انتهای قطار منتظر ماند

13. All the good weather came at the tail end of our holiday.
[ترجمه ترگمان]تمام هوای خوب آخر تعطیلات ما فرا رسید
[ترجمه گوگل]همه آب و هوای خوب در پایان دم از تعطیلات ما آمد

14. The tail end of the wind close discharge device is provided with a wind close board.
[ترجمه ترگمان]انتهای دم دستگاه تخلیه نزدیک باد با یک صفحه نزدیک به باد تامین می شود
[ترجمه گوگل]انتهای دم از دستگاه تخلیه باد با یک صندوق نزدیک تهیه می شود

15. This is the tail end of the season.
[ترجمه ترگمان]این پایان فصل است
[ترجمه گوگل]این پایان دم از فصل است


کلمات دیگر: