کلمه جو
صفحه اصلی

raindrop


چکه باران، قطره ی باران، قطره باران

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a drop of rain.

• one droplet of rainwater
a raindrop is a single drop of rain.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نقش قطرات باران
[آب و خاک] قطره باران

جملات نمونه

1. The raindrops have left spots on the windows.
[ترجمه ترگمان]قطرات باران لکه هایی روی پنجره ها باقی گذاشته است
[ترجمه گوگل]قطرات باران لکه ها بر روی پنجره ها را ترک کرده اند

2. There were raindrops on his bald crown.
[ترجمه ترگمان]روی تاج سر طاس او قطرات باران دیده می شد
[ترجمه گوگل]طوفان قهوه ای باران باران بود

3. Big raindrops splatted against the windscreen.
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت باران بر شیشه جلوی اتومبیل خم شده بود
[ترجمه گوگل]قطرات بارانی بزرگ در مقابل شیشه جلو پنجره

4. They could hear raindrops spattering on the roof of the caravan.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند صدای قطرات باران روی سقف کاروان را بشنوند
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند بر روی سقف کاروان قطره باران را بشنوند

5. The raindrops melded into a sheet of water.
[ترجمه ترگمان]قطرات باران به یک ورق آب تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]بارانهای باران به یک ورق آب میرود

6. Rain Rainwater can be collected in different-sized containers, raindrops observed going down window panes, etc.
[ترجمه ترگمان]باران Rainwater را می توان در ظروف با اندازه مختلف جمع آوری کرد و قطرات باران مشاهده کرد که روی شیشه های پنجره ریخته می شوند و غیره
[ترجمه گوگل]باران آب باران را می توان در ظروف مختلف اندازه گیری کرد، باران باران مشاهده پنجره های پایین پنجره و غیره

7. From watching raindrops, bubbles and insects walking on ponds it is obvious that water and other liquids have a surface tension.
[ترجمه ترگمان]از نگاه کردن قطرات باران، حباب ها و حشراتی که بر روی ponds راه می روند واضح است که آب و دیگر مایعات تنش سطحی دارند
[ترجمه گوگل]از تماشای بارش باران، حباب ها و حشرات در حوضچه ها، واضح است که آب و سایر مایعات دارای تنش سطحی هستند

8. The water butt juggles with raindrops.
[ترجمه ترگمان] \"باسن آبی\" juggles \"با\" قطرات باران
[ترجمه گوگل]لبخند آب با طوفان باران می شکند

9. Dixie wipes a raindrop from his brow.
[ترجمه ترگمان]دیکسی قطره قطره باران را از پیشانی پاک می کند
[ترجمه گوگل]دیکسی یک سقوط باران از چهره اش را پاک می کند

10. I was like a thirsty man watching raindrops fill a bucket.
[ترجمه ترگمان]من مثل یک مرد تشنه بودم که باران را پر کرده بود و سطل را پر می کرد
[ترجمه گوگل]من مثل یک مرد تشنه تماشای قطره باران یک سطل را پر کردم

11. One applet sent lovely blue raindrops streaking across my screen.
[ترجمه ترگمان]یک برنامک قطرات باران آبی دوست داشتنی را به سمت صفحه من پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]یکی از اپلت ها باران های آفتابی دوست داشتنی را که روی صفحه نمایش من است، رها می کنند

12. But what he had taken at first for raindrops on the wagon floor were actually pennies, halfpennies and farthings scattered everywhere.
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که او در ابتدا به خاطر باران روی زمین افتاده بود، در واقع سکه، halfpennies و farthings در همه جا پراکنده بود
[ترجمه گوگل]اما آنچه که او برای اولین بار برای باران باران در طبقه واگن گرفته بود، در واقع، پنی ها، نیمی از پنی ها و farthings در همه جا پراکنده بودند

13. Rivers of raindrops created the illusion that all the faces were melting, were weeping.
[ترجمه ترگمان]ری ورز این توهم را آفریده بود که همه چهره ها در حال ذوب شدن است و گریه می کنند
[ترجمه گوگل]رودخانه های قطره بارانی توهم را ایجاد کردند که تمام چهره ها ذوب می شدند، گریه می کردند

14. Mr. Raindrop, falling away from me now.
[ترجمه ترگمان] آقای \"raindrop\"، از من دور شو
[ترجمه گوگل]آقای ریدپور، اکنون از من دور شده است

Raindrops are falling on my head.

قطره‌های باران دارند بر سرم می‌ریزند.


پیشنهاد کاربران

قطره باران

به معنای چکه کردن قطره ی آب .

Raindrop
به معنای چکه کردن قطره ی آب .


کلمات دیگر: