کلمه جو
صفحه اصلی

radio station

انگلیسی به فارسی

ایستگاه رادیویی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an organization equipped for broadcasting radio.

- She works for a radio station.
[ترجمه ترگمان] او برای یک ایستگاه رادیویی کار می کند
[ترجمه گوگل] او برای یک ایستگاه رادیویی کار می کند

(2) تعریف: the radio frequency used by such an organization.

- I can not get my favorite radio station when I am driving to work.
[ترجمه ترگمان] من نمی توانم وقتی می خواهم کار کنم، ایستگاه رادیویی مورد علاقه ام را به دست بیاورم
[ترجمه گوگل] وقتی که رانندگی می کنم، نمی توانم ایستگاه رادیویی مورد علاقه ام را دریافت کنم

• station which broadcasts radio transmissions

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] ایستگاه رادیویی ایستگاه مجهز شده برای مخابرات رادیویی یا پخش رادیویی .

جملات نمونه

1. I work for a commercial radio station.
[ترجمه ترگمان]من برای یک ایستگاه رادیویی تجاری کار می کنم
[ترجمه گوگل]من برای یک ایستگاه رادیویی تجاری کار می کنم

2. Annie's the film critic for the local radio station, so she's got a free pass for all the cinemas in the area.
[ترجمه ترگمان]انی، منتقد فیلم ایستگاه رادیویی محلی است، بنابراین یک پاس رایگان برای همه سینماها در این منطقه دارد
[ترجمه گوگل]آنی منتقد فیلم برای ایستگاه رادیویی محلی است، بنابراین او یک پاسپورت رایگان برای تمام سینماها در منطقه دریافت کرده است

3. This radio station broadcasts on three different frequencies.
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه رادیویی در سه فرکانس مختلف پخش می شود
[ترجمه گوگل]این ایستگاه رادیویی در سه فرکانس مختلف پخش می شود

4. The radio station had an open line on which listeners could call up to discuss various issues.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی یک خط باز داشت که شنوندگان می توانستند آن را به بحث در مورد مسائل مختلف دعوت کنند
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی یک خط باز داشت که شنوندگان می توانستند برای بحث در مورد مسائل مختلف صحبت کنند

5. The pirate radio station broadcast anti-government propaganda.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی دزدان دریایی تبلیغات ضد دولتی را پخش کرد
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی دزدان دریایی تبلیغ تبلیغ ضد دولتی را پخش کرد

6. The rumour was fabricated by the enemy radio station.
[ترجمه ترگمان]این شایعه توسط ایستگاه رادیویی دشمن ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]این شایعه توسط ایستگاه رادیویی دشمن ساخته شد

7. The radio station sets up an overseas broadcast program.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی یک برنامه پخش در خارج از کشور را راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی یک برنامه پخش خارج از کشور را تنظیم می کند

8. The radio station received a lot of calls complaining about the show's bad language.
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه رادیویی تماس های زیادی را در مورد زبان بد این نمایش دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی دریافت فراوان زیادی از زبان بد زبان نشان می دهد

9. The rebellious officers, having seized the radio station, broadcast the news of the overthrow of the monarchy.
[ترجمه ترگمان]افسران شورشی که ایستگاه رادیویی را تصرف کرده بودند، خبر سقوط سلطنت را پخش کردند
[ترجمه گوگل]افسران مظنون، با ضبط ایستگاه رادیویی، اخبار سرنگونی سلطنت را پخش کردند

10. The radio station agreed to beam the president's speech to the whole country.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی موافقت کرد که سخنرانی رئیس جمهور را به کل کشور ارسال کند
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی موافقت کرد که سخنرانی رییس جمهور را در سراسر کشور پخش کند

11. A new radio station is due to open next month.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه رادیویی جدید قرار است ماه آینده افتتاح شود
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه رادیویی جدید برای ماه آینده باز خواهد شد

12. The radio station is on air from 00 a. m.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی از ساعت ۱۱ شروع میشه ام
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی از ساعت 00 صبح در هوا است متر

13. Since the bean counters took over the radio station, it's become a boring place to work.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پیشخوان لوبیا از بالای ایستگاه رادیویی گرفته شد، تبدیل به یک مکان خسته کننده برای کار شد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شمارنده های لوبیا ایستگاه رادیویی را در دست گرفتند، به جای کار خسته کننده تبدیل شده است

14. The rebels held the radio station.
[ترجمه ترگمان]شورشیان ایستگاه رادیویی را نگه داشتند
[ترجمه گوگل]شورشیان ایستگاه رادیویی را برگزار کردند


کلمات دیگر: