کلمه جو
صفحه اصلی

radically


به طور ریشه ای یا بنیادی یا بنیانی، اساسا، اصلا، به طور اساسی، اصولا، از ریشه، از بیخ، ازبنیاد

انگلیسی به فارسی

به طور ریشهای یا بنیادی یا بنیانی، اساسا، اصلا، به طور اساسی، اصولا، از ریشه، از بیخ


بنیادگرایانه


به طور اساسی


انگلیسی به انگلیسی

• in a radical manner, in an extreme manner; completely, fundamentally, thoroughly

جملات نمونه

1. a civilization radically different form our own
تمدنی که اساسا با تمدن ما فرق دارد

2. i am radically opposed to your ideas but will defend your freedom of expression
من اساسا با عقاید شما مخالفم ولی از آزادی بیان شما دفاع خواهم کرد.

3. the romance languages are radically from latin
ریشه ی زبان های رمانس از لاتین است.

4. The text has been quite radically revised.
[ترجمه ترگمان]متن کاملا مورد بازبینی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]متن کاملا تجدید نظر شده است

5. The health service must be radically reformed.
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشتی باید کاملا اصلاح شوند
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشتی باید اصلاح شود

6. The original text has been modified so radically that it is barely recognizable.
[ترجمه ترگمان]متن اصلی به قدری تغییر یافته که به سختی قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]متن اصلی تا حد زیادی اصلاح شده است که به سختی قابل تشخیص است

7. This school is radically different from most others.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه از بسیاری دیگر کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]این مدرسه کاملا متفاوت از دیگران است

8. The riots radically transformed the situation.
[ترجمه ترگمان]شورش ها به شدت وضعیت را تغییر دادند
[ترجمه گوگل]شورش ها به طور اساسی وضعیت را تغییر دادند

9. The findings of the various studies differ significantly/markedly/radically.
[ترجمه ترگمان]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل ملاحظه ای \/ اساسا متفاوت است
[ترجمه گوگل]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل توجهی / به طور قابل توجهی / به طور اساسی متفاوت است

10. His musical tastes changed radically as soon as he started college.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شروع به تحصیل کرد، ذوق موسیقی او به شدت تغییر کرد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه کالج شروع به کار کرد، طعم های موسیقی او به طور اساسی تغییر کرد

11. The ideological make-up of the unions is now radically different from what it had been.
[ترجمه ترگمان]ایجاد ایدئولوژیک اتحادیه ها در حال حاضر اساسا متفاوت از آنچه بوده است متفاوت است
[ترجمه گوگل]آرایش ایدئولوژیک اتحادیه ها اکنون کاملا متفاوت از آن چه بوده است

12. This new production radically reinterprets the play.
[ترجمه ترگمان]این محصول جدید اساسا نمایش را درهم کوبید
[ترجمه گوگل]این تولید جدید به طور کلی بازی را دوباره تفسیر می کند

13. The two artists have radically different styles.
[ترجمه ترگمان]دو هنرمند سبک های متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]دو هنرمند سبکهای متفاوت دارند

14. Increased professionalism has changed the game radically.
[ترجمه ترگمان]افزایش حرفه ای گری، بازی را به شدت تغییر داده است
[ترجمه گوگل]افزایش حرفه ای این بازی را به طور اساسی تغییر داده است

15. Car styles have changed radically in the past 20 years.
[ترجمه ترگمان]سبک های ماشین در ۲۰ سال گذشته تغییر اساسی کرده اند
[ترجمه گوگل]سبک خودروها در 20 سال گذشته به طور اساسی تغییر کرده است

The Romance languages are radically from Latin.

ریشه‌ی زبان‌های رمانس از لاتین است.


A civilization radically different form our own.

تمدنی که اساساً با تمدن ما فرق دارد.


I am radically opposed to your ideas but will defend your freedom of expression.

من اساساً با عقاید شما مخالفم؛ ولی از آزادی بیان شما دفاع خواهم کرد.


پیشنهاد کاربران

اساساً - بنیاداً

اساسی، از بیخ و بن

بطور بنیادی
بطور بنیانی
بطور اساسی

بطور ریشه ای، از بیخ و بن

به شدت ، به طور کامل

کاملا، به زور کلی

به طور کلی ، کاملا

به طور افراطی


کلمات دیگر: