کلمه جو
صفحه اصلی

tackler

انگلیسی به فارسی

گیرنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who tackles; one who seizes an opposing player and wrestles him to the ground (football)

جملات نمونه

1. There are many ways of tackling this problem.
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای رسیدگی به این مشکل وجود دارد
[ترجمه گوگل]راه های بسیاری برای مقابله با این مشکل وجود دارد

2. The authorities are taking steps to combat/fight/tackle racism in schools.
[ترجمه ترگمان]مقامات در حال برداشتن گام هایی برای مبارزه \/ مبارزه \/ مبارزه با نژادپرستی در مدارس هستند
[ترجمه گوگل]مقامات اقداماتی را برای مبارزه با نژادپرستی در مدارس انجام می دهند

3. The government is determined to tackle inflation.
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است تا با تورم مبارزه کند
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است با تورم مبارزه کند

4. It depends how you tackle the problem.
[ترجمه ترگمان]بستگی به این دارد که شما مشکل را حل کنید
[ترجمه گوگل]این بستگی دارد که چگونه مشکل را برطرف کنید

5. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی او را با یک پرواز پرواز آورد

6. He sidestepped the blow/the tackle.
[ترجمه ترگمان]او از پشت سر وارد شد
[ترجمه گوگل]او ضربه / تسلیحات را کنار گذاشت

7. Before trying to tackle his homework he read up the notes he had taken at the lecture.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه سعی کند تکالیفش را حل کند، یادداشت ها را که در جلسه درس گرفته بود، خواند
[ترجمه گوگل]قبل از تلاش برای رفع تکالیف خود، یادداشت های او را در سخنرانی خواند

8. The report criticizes the government's sloth in tackling environmental problems.
[ترجمه ترگمان]این گزارش از کاهلی دولت در پرداختن به مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش بحران دولت در مقابله با مشکلات زیست محیطی را مورد انتقاد قرار می دهد

9. Their captain was sent off for a high tackle on Cooper.
[ترجمه ترگمان]فرمانده آن ها را به طرف کوپر فرستاده بودند
[ترجمه گوگل]کاپیتان آنها در مورد کوپر با مسائل بالا فرستاده شد

10. They will tackle the committee about this matter.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد این موضوع با کمیته بحث خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها با این کمیته در مورد این موضوع مقابله خواهند کرد

11. Are there any suggestions about how best to tackle the problem?
[ترجمه ترگمان]آیا پیشنهادی در مورد چگونگی رفع این مشکل وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا پیشنهاداتی در مورد چگونگی مقابله با این مشکل وجود دارد؟

12. I think I'll tackle the repairs next weekend.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم آخر هفته آینده به تعمیرات می پردازم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که بعد از تعطیلات آخر هفته تعمیرات رو انجام خواهم داد

13. We have gained sufficient experience to tackle this problem.
[ترجمه ترگمان]ما تجربه کافی برای مقابله با این مشکل به دست آوردیم
[ترجمه گوگل]ما برای مقابله با این مشکل، تجربه کافی را به دست آورده ایم

14. The policeman brought the thief to the ground with a flying tackle.
[ترجمه ترگمان]پلیس دزد را با یک تکل به زمین آورد
[ترجمه گوگل]پلیس دشمن را با یک پرواز پروازی به زمین آورد

15. Firefighters tackled a blaze in a garage last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب یه شعله توی گاراژ پیدا کرد
[ترجمه گوگل]آتش نشانان شب گذشته در یک گاراژ آتش گرفتند

پیشنهاد کاربران

tackler ( ورزش )
واژه مصوب: تک زن
تعریف: بازیکنی که تک می کند


کلمات دیگر: