کلمه جو
صفحه اصلی

sackful


به اندازه ی یکی کیسه، بقدر یک گونی

انگلیسی به فارسی

بقدر یک گونی


غول پیکر، بقدر یک گونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sackfuls
• : تعریف: the amount a sack can or does hold.
مشابه: sack

• amount of material that fills one sack

جملات نمونه

1. a sackful of rice
یک کیسه برنج

2. We delved through a sackful of letters to draw the winning name.
[ترجمه ترگمان]یه کیسه پر از نامه رو گذاشتیم تا اسم برنده رو بکشیم
[ترجمه گوگل]ما برای گرفتن نام برنده از طریق یک حقه نامه ای زدیم

3. "Rotten apples, " was the answer. "A whole sackful for the pigs. "
[ترجمه ترگمان]\"جواب این بود:\" سیب های Rotten، یک کیسه کامل برای خوکان \"
[ترجمه گوگل]سیب زرد، پاسخ داد 'کل خوک برای خوک '

4. Not to mention half a ton of bloat, several wagonloads of smuts, and a sackful of matted hair.
[ترجمه ترگمان]حتی یک تن پف و چند تا موی ژولیده و یک کیسه پر از موهای ژولیده
[ترجمه گوگل]به ذکر نیمی از تن از نفخ، چند wagonloads از smuts، و یک کیسه موی مات شده است

5. Most television drama attracts some mail from interested viewers but rarely does that mail arrive by the sackful.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این درام تلویزیونی از بینندگان مشتاق دریافت می کند اما به ندرت این نامه را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]اکثر نمایشهای تلویزیونی، برخی از ایمیل های مورد علاقه از بینندگان مورد علاقه را جذب می کنند، اما به ندرت این پست را توسط کیسه ای وارد می کند

6. Two books were soon to be published, and he had more books that might find publication. Money could be made out of them, and he would wait and take a sackful of it into the South Seas.
[ترجمه ترگمان]دو کتاب بزودی منتشر می شد، و کتاب های بیشتری داشت که ممکن بود انتشار یابد پول را می توان از آن ها به دست آورد، و او صبر می کرد و یک کیسه کیسه از آن به سوی دریاهای جنوب می برد
[ترجمه گوگل]به زودی دو کتاب منتشر شد و کتاب های بیشتری برای انتشار وجود دارد پول می تواند از آنها ساخته شود، و او منتظر می ماند و آن را به دریاهای دریایی سوار می کند

7. Rather than selling their crop of Sichuan peppercorns from baskets on their backs, local farmers are loading them by the sackful onto trucks.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان محلی به جای اینکه محصول خود را از سبدهای چوبی به پشت خود بفروشند، در حال بارگیری آن ها از طریق کیسه کیسه به کامیون ها هستند
[ترجمه گوگل]کشاورزان محلی به جای فروش محصولات پودر فلفل سچوان از سبد به پشت آنها، آنها را با کامیون های سنگین بار می کنند

8. Letters and cards of support have been pouring in by the sackful.
[ترجمه ترگمان]نامه ها و کارت های حمایت از طرف کیسه کیسه پر شده است
[ترجمه گوگل]نامه ها و کارت های پشتیبانی شده توسط کیسه ای ریخته شده است

9. All this came after a first half in which the Reds could have hit a sackful.
[ترجمه ترگمان]همه این ها پس از نیمه اول ین بود که سرخ ها می توانستند به یک کیسه پر بزنند
[ترجمه گوگل]همه اینها پس از یک نیمه اول که در آن قرمزها می توانستند یک کوله پشتی را بگیرند، آمد

10. But a tiny sword is more like a dagger and most knights were too proud to carry a sackful of daggers.
[ترجمه ترگمان]اما یک شمشیر کوچک بیشتر شبیه یک خنجر است و بیشتر شوالیه ها آن قدر مغرور بودند که یک گونی خنجر را حمل کنند
[ترجمه گوگل]اما یک شمشیر کوچک بیشتر شبیه یک خنجر است و اکثر شوالیه ها بیش از حد افتخار می کنند که یک خنجر از کلاه گیس داشته باشند

11. When we got home, Ma was out in the stable with a sackful of sugar smoothing him down and doing it mighty well, too.
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدیم، مادر در اصطبل بود با کیسه پر از شکر که داشت او را صاف می کرد و این کار را هم خوب انجام می داد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به خانه رسیدیم، م با یک قاشق چایخوری از هم جدا شد و همچنین توانائی خوبی داشت

a sackful of rice

یک کیسه برنج



کلمات دیگر: