کلمه جو
صفحه اصلی

tail off

انگلیسی به انگلیسی

• tail away, diminish gradually, wane, subside gradually, fade
a tail-off in something is a gradual decrease in its amount or value.

جملات نمونه

1. The shower tailed off into a drizzle.
[ترجمه ترگمان]باران به نم نم باران باریدن گرفت
[ترجمه گوگل]دوش به خراش افتاد

2. His voice tailed off as he drifted into sleep.
[ترجمه ترگمان]صدایش همچنان که به خواب می رفت صدا می کرد
[ترجمه گوگل]صدای او از خواب بیدار شد

3. The third group tailed off behind.
[ترجمه ترگمان]گروه سوم عقب ماند
[ترجمه گوگل]گروه سوم پشت سر گذاشت

4. The profits tailed off after a few years.
[ترجمه ترگمان]سود پس از چند سال کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از چند سال سود حاصل شد

5. The number of tourists tails off in October.
[ترجمه ترگمان]تعداد گردشگران در ماه اکتبر کم می شود
[ترجمه گوگل]تعداد گردشگران در ماه اکتبر کاهش پیدا می کند

6. His voice tailed off into silence.
[ترجمه ترگمان]صدایش به خاموشی گرایید
[ترجمه گوگل]صدای او ساکت شد

7. Owing to little response, his speech tailed off to a hesitant end.
[ترجمه ترگمان]به خاطر پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان مردد رسید
[ترجمه گوگل]با توجه به پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان ناگهانی ختم شد

8. The number of tourists is tailing off.
[ترجمه ترگمان]تعداد توریست ها محل انباشت است
[ترجمه گوگل]تعداد گردشگران از بین می رود

9. Last year, economic growth tailed off to below four percent.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته رشد اقتصادی به کم تر از ۴ درصد رسید
[ترجمه گوگل]سال گذشته، رشد اقتصادی به کمتر از چهار درصد کاهش یافت

10. My interest in this subject has tailed off.
[ترجمه ترگمان]علاقه من به این موضوع، دنباله دارد
[ترجمه گوگل]من علاقه ای به این موضوع ندارم

11. All voices tailed off when the teacher entered the classroom.
[ترجمه ترگمان]وقتی معلم وارد کلاس شد همه صداها خاموش شدند
[ترجمه گوگل]همه صداها هنگامی که معلم وارد کلاس شد، خم شد

12. The number of tourists starts to tail off in October.
[ترجمه ترگمان]تعداد توریست ها در ماه اکتبر شروع به دم زدن می کند
[ترجمه گوگل]تعداد گردشگران در ماه اکتبر به پایان می رسد

13. His feeble excuses soon tailed off .
[ترجمه ترگمان]به زودی بهانه feeble را از دست داد
[ترجمه گوگل]به زودی ضعف های او کم شد

14. 'I didn't mean . . . ' Her voice tailed off in embarrassment.
[ترجمه ترگمان]منظورم این نبود که صدای او با دست پاچگی خارج شد
[ترجمه گوگل]منظورم این نیست صدای او خجالت کشید

15. Profits tailed off towards the end of the year.
[ترجمه ترگمان]سود در پایان سال جاری خواهد شد
[ترجمه گوگل]سود به پایان سال می رسد

پیشنهاد کاربران

کم شدن ( در مقدار ) - پایین تر آمدن ( در سحح، تراز، رتبه و . . . )

به تدریج کم شدن ، پایین آمدن صدا و غیره ، کاری را به پایان رساندن


کلمات دیگر: