کلمه جو
صفحه اصلی

tacker


می  زننده، کوک زننده، جوش دهنده

انگلیسی به فارسی

میخ زننده، کوک زننده، جوش دهنده


گیرنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who tacks; (british slang) young child

جملات نمونه

1. He is hammering a tack into the wall to hang a picture.
[ترجمه ترگمان]او در حال کوبیدن a به دیوار برای آویزان کردن یک تصویر است
[ترجمه گوگل]او یک تسمه را به دیوار می کشد تا تصویر را بچرخاند

2. The child-care bill is to be tacked on to the budget plan now being worked out in the Senate.
[ترجمه ترگمان]قرار است در حال حاضر لایحه بودجه کودک به برنامه بودجه اضافه شود که در مجلس سنا مشغول به کار است
[ترجمه گوگل]لایحه مراقبت از کودکان باید در مورد برنامه بودجه که در حال حاضر در مجلس سنا کار می کند، مورد استفاده قرار گیرد

3. He tacked the timetable to the door.
[ترجمه ترگمان]او به پشت در اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او براساس جدول زمانبندی شده به درب

4. If that doesn't work, we'll try a different tack .
[ترجمه ترگمان]اگه این جواب نداد، یه مسیر دیگه رو امتحان می کنیم
[ترجمه گوگل]اگر این کار نمی کند، ما سعی می کنیم یک تذکری دیگر داشته باشیم

5. The ship was on the starboard tack.
[ترجمه ترگمان]کشتی به سمت راست حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]کشتی در سمت راست ایستاده بود

6. The secretary tacked a meeting notice on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]منشی یادداشت را روی تابلوی اعلانات نصب کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در مورد جلسه اطلاع رسانی در باره هیئت مدیره اعلام کرد

7. Hammered a tack into the wall and hung a small picture from it.
[ترجمه ترگمان]به دیوار اشاره کرد و تصویر کوچکی از آن بیرون کشید
[ترجمه گوگل]یک دستمال کاغذی را به دیوار تکمیل کرد و یک عکس کوچک از آن را برداشت

8. New research is taking a different tack.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جدید مسیری متفاوت را در پیش می گیرند
[ترجمه گوگل]تحقیق جدید در حال تغییر است

9. They were tacking about to avoid the enemy guns.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند از توپ های دشمن دوری کنند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اجتناب از اسلحه دشمن بودند

10. I find gentle persuasion is the best tack.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که تشویق و تشویق، بهترین راه است
[ترجمه گوگل]من می خواهم قانع کننده باشم بهترین راه حل است

11. I think you're on the wrong tack with that approach.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم شما در مسیر اشتباهی با این رویکرد هستید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما با این رویکرد اشتباه می کنید

12. The poems were tacked on at the end of the book.
[ترجمه ترگمان]در انتهای کتاب اشعار زیر و رو شده بود
[ترجمه گوگل]اشعار در انتهای کتاب تکمیل شد

13. Angola's ruling party was due to get down to brass tacks today with a debate on the party's record.
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم آنگولا امروز قرار بود با بحث در مورد سابقه حزب به ضمیمه های برنجی نزدیک شود
[ترجمه گوگل]حزب حاکم آنگولا امروز با یک بحث در مورد رکورد حزب، مجبور به برکناری برنج شد


کلمات دیگر: