کلمه جو
صفحه اصلی

radio operator

انگلیسی به فارسی

اپراتور رادیو


انگلیسی به انگلیسی

• one who operates cordless radio devices

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] متصدی رادیو کسی که با دستگاههای ارسال و دریافت رادیویی کار می کند.

جملات نمونه

1. The radio operator sent an appeal for help to headquarters.
[ترجمه ترگمان]اپراتور رادیویی درخواست کمک به دفاتر مرکزی را ارسال کرد
[ترجمه گوگل]اپراتور رادیویی تقاضای کمک به ستاد را ارسال کرد

2. If the radio operator kept his mouth shut, the transgression might not get to the ears of his superiors.
[ترجمه ترگمان]اگر اپراتور رادیویی دهانش را ببندد، گناه ممکن است به گوش مافوق ها نزدیک نشود
[ترجمه گوگل]اگر اپراتور رادیو دهان خود را بسته نگه دارد، گناه ممکن است به گوش فرماندهانش نرسد

3. Everybody was shook but especially the other radio operator and myself.
[ترجمه ترگمان]همه یکه خوردند، به خصوص تنها operator و من
[ترجمه گوگل]همه به جز دیگر اپراتور رادیویی و خودم تکان دادند

4. At 20 a. m. the ferry's radio operator sent out the first Mayday call.
[ترجمه ترگمان] در ۲۰ سالگی ام متصدی تلگراف پیام اول را بیرون فرستاد
[ترجمه گوگل]در 20 سالگی متر اپراتور رادیویی کشتی اولین تماس ماه مه را ارسال کرد

5. Jason I have been a "HAM" Radio Operator for 53 years and I have never worked China.
[ترجمه ترگمان]جیسون من برای ۵۳ سال اپراتور رادیو \" بوده ام و هرگز چین کار نکرده ام
[ترجمه گوگل]جیسون من 53 سال را 'اپراتور رادیویی' HAM بوده ام و هرگز چین را ندیده ام

6. The radio operator sent ( out ) an appeal for help to headquarters.
[ترجمه ترگمان]اپراتور رادیویی درخواست کمک به دفاتر مرکزی را ارسال کرد
[ترجمه گوگل]اپراتور رادیو برای درخواست کمک به ستاد فرستاده شده است

7. The radio operator controlled the bottom turret, also armed with twin . 50 caliber machine guns through a periscope sight.
[ترجمه ترگمان]اپراتور رادیویی، برج پایینی را کنترل کرد و به دو نفر هم مجهز شد ۵۰ تفنگ کالیبر کوچک از پشت دوربین زیردریایی دیده می شود
[ترجمه گوگل]اپراتور رادیو برج نیمکت را کنترل می کند، همچنین با دوقلو مسلح شده است 50 اسلحه کالیبر از طریق چشم پریسکوپ

8. The radio operator manipulated the dials and changed the frequency.
[ترجمه ترگمان]اپراتور رادیویی صفحات را دستکاری کرد و فرکانس را تغییر داد
[ترجمه گوگل]اپراتور رادیویی دستکاری کرده و فرکانس را تغییر داد

9. I'm a Ham radio operator and spend some time working with radios and electronics.
[ترجمه ترگمان]من یک اپراتور رادیو هام هستم و مدتی را صرف کار با رادیو و لوازم الکترونیکی می کنم
[ترجمه گوگل]من یک اپراتور رادیویی هام هستم و وقت کمتری برای کار با رادیو و الکترونیک دارم

10. I became a ham radio operator at the age of eleven.
[ترجمه ترگمان]در سن یازده سالگی به یک اپراتور رادیو خوک تبدیل شدم
[ترجمه گوگل]من در سن یازده سالگی به یک اپراتور رادیویی تبدیل شدم

11. He was actually a radio operator in Okinawa, Japan, from 2000 to 200
[ترجمه ترگمان]او در واقع یک اپراتور رادیویی در اوکیناوا، ژاپن، از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰ بود
[ترجمه گوگل]او در واقع یک اپراتور رادیویی در اوکیناوا، ژاپن بود، از 2000 تا 200

12. Radio Operator: Second Mate, I received these sets of navigational warnings from Tokyo Radio Station this morning. I suppose some of them are useful.
[ترجمه ترگمان]اپراتور رادیویی: جفت دوم، من صبح امروز این مجموعه اخطارهای ناوبری را از ایستگاه رادیویی توکیو دریافت کردم فکر می کنم بعضی از آن ها مفید باشند
[ترجمه گوگل]دومین همکار رادیو، این مجموعه هشدارهای ناوبری از ایستگاه رادیویی توکیو را امروز دریافت کردم گمان می کنم برخی از آنها مفید باشند

13. Commando just eagles near Fort airborne troops, and radio operator was killed in the end who is the traitor ranks, Major Smith led the planning of an audacious plan, finally traitor betray oneself.
[ترجمه ترگمان]کماندویی فقط در نزدیکی فورت سربازان هوابرد، و اپراتور رادیو در پایان کار کشته شد و سرگرد اسمیت نقشه یک طرح جسورانه را رهبری کرد، سرانجام خائن به خود خیانت کرد
[ترجمه گوگل]ماموریت اسلحه فقط در نزدیکی نیروهای هوابرد فورت قرار داشت و اپراتور رادیویی در نهایت کشته شد مجری اسمیت رهبر برنامه ریزی یک برنامه شجاعانه بود و سرانجام خائن خود را خیانت کرد

14. He began to receive messages purporting to come from his deceased friend, who had been a radio operator.
[ترجمه ترگمان]دریافت که از دوست متوفی خود، که یک اپراتور رادیویی بوده، آمده است
[ترجمه گوگل]او شروع به دریافت پیام هایی کرد که از طرف دوست مرحومش، که یک اپراتور رادیویی بود، می آمد


کلمات دیگر: