کلمه جو
صفحه اصلی

radiantly


بطورپرتوافگن یاتابان، بطورمتشعشع، تشعشع، بطورمنشعب، پرتووار

انگلیسی به فارسی

تابش آفتاب


انگلیسی به انگلیسی

• brilliantly, glowingly; while emitting light or radiation; happily, joyfully, warmly

جملات نمونه

1. The sun was still shining radiantly.
[ترجمه ترگمان]خورشید هنوز می درخشید
[ترجمه گوگل]خورشید هنوز درخشان بود

2. He smiled radiantly and embraced her.
[ترجمه ترگمان]او با رضایت لبخند زد و او را در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و او را در آغوش گرفت

3. She looked radiantly beautiful.
[ترجمه ترگمان]او بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به شدت زیبا نگاه کرد

4. She smiled radiantly, and placed a big bunch of flowers next to him.
[ترجمه ترگمان]او با رضایت لبخند زد و دسته گل بزرگی کنار او گذاشت
[ترجمه گوگل]او به آرامی لبخند زد و یک گل بزرگ از گلهای کنار او قرار داد

5. She was still radiantly beautiful even though Perseus by now was full grown, and Polydectes fell in love with her.
[ترجمه ترگمان]هر چند که از این حال از حال رفته بود، از این که اکنون کام لا بزرگ شده بود radiantly و Polydectes عاشق او شده بود
[ترجمه گوگل]او هنوز هم پر از زیبایی بود، گرچه پرسیوس در حال حاضر کامل شده بود، و Polydectes با او عاشق شد

6. Speechless, she smiled radiantly and gathered her son into her arms.
[ترجمه ترگمان]او بی آن که حرفی بزند لبخند شادی بر لبش نقش بست و پسرش را در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]بدون صحبت، او لبخند زد و پسر او را به آغوش او جمع کرد

7. Her necklace sparkled radiantly under the sunlight.
[ترجمه ترگمان]گردن بند از زیر نور خورشید می درخشید
[ترجمه گوگل]گردنبند او به آرامی زیر نور خورشید قرار گرفت

8. He is still living so radiantly: in desire, in desperation.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در یاس و نومیدی به سر می برد
[ترجمه گوگل]او همچنان به آرامش و آرامش می رود

9. She looked at us all radiantly.
[ترجمه ترگمان]او با شادی به ما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به همه ما پرتقال نگاه کرد

10. This moment and after, the people should in radiantly - well love with the legend between!
[ترجمه ترگمان]این لحظه و پس از آن، مردم باید با عشق به افسانه بین!
[ترجمه گوگل]این لحظه و پس از آن، مردم باید در تابش آفتاب - به خوبی با افسانه بین!

11. The bride smiled radiantly.
[ترجمه ترگمان]عروس با شادی لبخند زد
[ترجمه گوگل]عروس لبخند زد

12. She looks radiantly happy.
[ترجمه ترگمان]خوشحال به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد پر زحمت خوشحال است

13. The results showed that the hyphae of nematode trapping fungi branched radiantly on 0.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که the قارچ به دام افتاده اند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هیپهای قارچ کشهای نماتد شاخه دار به صورت تابشی در 0 است

پیشنهاد کاربران

radiantly ( adv ) = به طور درخشان، به طور تابان، به طور تابناک، به طور منور، به طور نورانی/با شادی، با طراوت، به طور بشاش، به طور سرزنده

examples:
1 - Emma raised her hand, admiring the enormous ring as it sparkled under the brilliant sunlight, flashing radiantly.
اما دست خود را بلند کرد و انگشتر بزرگ را در حالی که در زیر نور به صورت تابان خورشید می درخشید ، لذت می برد
2 - They smiled radiantly the whole time and looked lovely and bronzed in their white T - shirts and jeans
آنها در تمام مدت لبخندی به طور بشاش می زدند و در تی شرت و شلوار جین سفید خود دوست داشتنی و برنزی به نظر می رسیدند.
3 - Both actors perform well above the average, with Faulkner having the added benefit of physical grace and a radiantly expressive face.
هر دو بازیگر بسیار بهتر از حد متوسط ​​بازی می کنند ، با این که فاکنر از مزیت جسمانی بیشتر و چهره ای به طور سرزنده برخوردار است.
4 - It was silver and light blue and glowed radiantly in the dark.
رنگ نقره ای و آبی روشن بود و در تاریکی به طور نورانی می درخشید.


کلمات دیگر: