کلمه جو
صفحه اصلی

radiocarbon


کربن 14، کربن پرتوزا (رجوع شود به: carbon)

انگلیسی به فارسی

کربن 14، کربن پرتوزا (رجوع شود به: carbon)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a radioactive isotope of carbon, esp. the isotope that has a nuclear mass of fourteen daltons and is often used in determining the age of various organic materials; carbon 14.

• radioactive isotope of carbon (chemistry)
radiocarbon is a type of carbon which is radioactive, and which therefore breaks up slowly at a steady rate. the amount of radiocarbon in an object can be measured in order to indicate the object's age.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] رادیوکربن

جملات نمونه

1. The most frequently used method is radiocarbon dating.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین روش مورد استفاده radiocarbon است
[ترجمه گوگل]متداول ترین روش استفاده از رادیو کربن دوستیابی است

2. To correct this error radiocarbon dates are calibrated by studying the difference between radiocarbon dates and tree-ring dates.
[ترجمه ترگمان]برای تصحیح این خطا، تاریخ های radiocarbon با مطالعه تفاوت بین تاریخ های radiocarbon و تاریخ های حلقه درخت تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]برای اصلاح این خطا، تاریخ های رادیو کربن با مطالعه تفاوت بین تاریخ های رادیو کربن و تاریخ خراب درختان کالیبراسیون می شود

3. Most errors in radiocarbon dating arise because the excavator has not fully understood the formation processes of the context in question.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطاهای مربوط به روابط متقابل به این دلیل هستند که دستگاه حفاری به طور کامل فرآیندهای شکل گیری این زمینه را درک نکرده است
[ترجمه گوگل]اکثر اشتباهات در ارتباطات رادیو کربن رخ می دهد به این دلیل که بیل مکانیکی فرآیندهای تشکیلات متناقض را کاملا درک نمی کند

4. Just as dramatically, radiocarbon dating has shown that the Neolithic was introduced to Britain at least 1500 years earlier than previously believed.
[ترجمه ترگمان]قدمت radiocarbon نشان می دهد که the در حدود ۱۵۰۰ سال قبل از آنچه که قبلا باور داشت، به بریتانیا معرفی شد
[ترجمه گوگل]همانطور که به طور چشمگیری، قدمت رادیو کربن نشان داده است که ارتفاعات نوسنگی به بریتانیا حداقل 1500 سال قبل از آن پیش بینی شده بود

5. In converting radiocarbon results to calendar dates, the wiggles in the calibration curve are the real problem.
[ترجمه ترگمان]در تبدیل نتایج radiocarbon به تاریخ های تقویم، wiggles در منحنی کالیبراسیون یک مشکل واقعی هستند
[ترجمه گوگل]در تبدیل نتایج رادیو کربن به تاریخ های تقویم، انحراف در منحنی کالیبراسیون مشکل واقعی است

6. But after death, the amount of radiocarbon decreases at a fixed rate: it halves every 5730 years.
[ترجمه ترگمان]اما پس از مرگ میزان of با نرخ ثابت کاهش می یابد: هر سه سال یک بار نصف می شود
[ترجمه گوگل]اما پس از مرگ، میزان رادیو کربن با نرخ ثابت کاهش می یابد و در هر 5730 سال به نصف کاهش می یابد

7. All of the caveats that apply to radiocarbon dating apply to its use in authentication.
[ترجمه ترگمان]همه of که مربوط به radiocarbon هستند که مربوط به استفاده از آن در اعتبارسنجی می شوند
[ترجمه گوگل]همه مواردی که برای تجدیدنظر در مورد رادیو کربن مورد استفاده قرار می گیرند، برای استفاده از آن در احراز هویت استفاده می شود

8. But several factors affect the accuracy of radiocarbon dating.
[ترجمه ترگمان]اما چندین عامل بر صحت of radiocarbon تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]اما عوامل متعددی بر دقت قرائت رادیو کربن تاثیر می گذارد

9. This is the basis of conventional radiocarbon dating.
[ترجمه ترگمان]این اساس قرارهای عشقی مرسوم است
[ترجمه گوگل]این مبنای ارزیابی متعارف رادیو کربن است

10. For the later range of radiocarbon dates this calibration is well-established.
[ترجمه ترگمان]برای محدوده بعدی of، این کالیبراسیون به خوبی پایه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]برای محدوده بعدی از تاریخ رادیو کربن، این کالیبراسیون به خوبی تاسیس شده است

11. If dated by conventional radiocarbon, it would have been totally destroyed during measurement.
[ترجمه ترگمان]اگر تاریخ به وسیله radiocarbon معمولی قرار داشته باشد، در طول اندازه گیری به طور کامل تخریب خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر توسط رادیو کربن معمولی داده شود، در طول اندازه گیری کاملا تخریب شده است

12. The journal Radiocarbon publishes the most up-to-date curves which in principle permit the conversion of radiocarbon dates to calibrated dates.
[ترجمه ترگمان]نشریه radiocarbon the منحنی به روز را منتشر می کند که در اصل اجازه تبدیل radiocarbon به تاریخ های درجه بندی شده را می دهد
[ترجمه گوگل]مجله Radiocarbon منحنی های تاریخی را منتشر می کند که عمدتا اجازه تبدیل تبدیل رادیو کربن به تاریخ کالیبراسیون را می دهد

13. The principles of radiocarbon dating are fairly straight forward, but in practice there are many problems.
[ترجمه ترگمان]اصول روابط متقابل نسبتا مستقیم هستند، اما در عمل مشکلات بسیاری وجود دارد
[ترجمه گوگل]اصول اختراع رادیو کربن نسبتا مستقیم است، اما در عمل مشکلات زیادی وجود دارد

14. For direct archaeological applications, radiocarbon dating and tree-ring work are in general much more useful.
[ترجمه ترگمان]برای کاربردهای مستقیم باستان شناسی، dating radiocarbon و کار حلقه درخت به طور کلی مفیدتر هستند
[ترجمه گوگل]برای اعمال مستقیم باستان شناسی، قدم زدن رادیو کربن و کار درخت حلقه ها عموما بسیار مفید هستند


کلمات دیگر: