1. to construct a house
خانه ساختن
2. to construct a motor
موتور ساختن
3. to construct a regular octagon
رسم کردن یک هشت ضلعی منظم
4. a logical construct
همسازه ی منطقی
5. this unit is a huge construct of wheels, chains, and wiring
این دستگاه ساختار عظیمی است از چرخ و زنجیر و سیم کشی
6. a perfect circle is an ideal impossible to construct
یک دایره ی کامل انگاره ای است که درست کردن آن غیر ممکن می باشد.
7. a tax of forty pounds per poll to construct the church
چهل پوند مالیات سرانه برای ساختن کلیسا
8. There are plans to construct a new road bridge across the river.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای ساخت پل جدید جاده ای در طول رودخانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]طرح هایی برای ساخت پل جدید جاده ای در سرتاسر رودخانه وجود دارد
9. To acquire the habit of reading is to construct for yourself a refuge from almost all the miseries of life. W. Somerset Maugham
[ترجمه ترگمان]برای این که عادت به خواندن به دست آید، برای خود پناهگاهی از تقریبا همه بدبختی های زندگی است دبلیو سامرست Maugham
[ترجمه گوگل]به دست آوردن عادت خواندن این است که برای خودتان پناه بگیرید از تقریبا تمام بدبختی های زندگی W Somerset Maugham
10. Let's construct a square on this line.
[ترجمه ترگمان]بیا یه چیزی تو این صف درست کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید یک مربع روی این خط ایجاد کنیم
11. Police officers are trying to construct the timescale of events leading up to the murder.
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس در حال تلاش برای ساخت زمان بندی رویداده ای منتهی به این قتل هستند
[ترجمه گوگل]افسران پلیس در حال تلاش برای ایجاد زمان وقوع رویدادهای ناشی از قتل هستند
12. Now they can construct tunnel systems without hindrance.
[ترجمه ترگمان]اکنون آن ها می توانند سیستم های تونل را بدون مانع ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها می توانند سیستم های تونلی را بدون مانع بسازند
13. It is proverbially easier to destroy than to construct.
[ترجمه ترگمان]تخریب آسان تر از ساخت آن است
[ترجمه گوگل]به راحتی قابل تخریب است تا ساخت
14. You must learn how to construct a logical argument.
[ترجمه ترگمان]شما باید یاد بگیرید که چطور یک استدلال منطقی بسازید
[ترجمه گوگل]شما باید یاد بگیرید چگونه یک استدلال منطقی ایجاد کنید
15. Tutors can construct tests appropriate to individual students' needs.
[ترجمه ترگمان]Tutors می توانند تست های مناسب برای نیازهای دانش آموزان را بسازند
[ترجمه گوگل]آموزگاران می توانند آزمون هایی را که نیاز به نیازهای دانش آموزان را دارند مناسب سازند
16. Construct a square with sides of 5cm.
[ترجمه ترگمان]یک مربع با اضلاع ۵ سانتی متر بسازید
[ترجمه گوگل]یک مربع با ابعاد 5 سانتی متر را بسازید
17. Any attempt to construct an ideal society is foredoomed to failure.
[ترجمه ترگمان]هر گونه تلاش برای ساخت یک جامعه آرمانی به شکست منتهی می شود
[ترجمه گوگل]هر گونه تلاش برای ساختن یک جامعه ایدهآل به شکلی پیش میرود
18. There they construct a small royal cell.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک سلول کوچک سلطنتی را می سازند
[ترجمه گوگل]در آنجا آنها یک سلول کوچک سلطنتی ایجاد می کنند