کلمه جو
صفحه اصلی

slew


معنی : دریاچه
معانی دیگر : رجوع شود به: slough، (عامیانه) تعداد کثیر، مقدار زیاد، زمان گذشته ی: slay، n : زمان گذشته فعل slay کشت، گروه، محل باتلاقی

انگلیسی به فارسی

مقدار زیاد، گروه، محل باتلاقی، دریاچه


زمان گذشته ساده فعل Slay


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense of slay.

• huge amount, large quantity (slang)
slough, marsh, bog, swamp; slue, act of turning or rotating
slue; turn around, rotate, pivot; turn to the side, veer off to the side
a slew of people or things is the same as a lot of them; used in informal american english.
slew is the past tense of slay.

Past Participle: slain


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر

مترادف و متضاد

دریاچه (اسم)
loch, laguna, pond, lake, slew, lough

جملات نمونه

1. St George slew the dragon.
[ترجمه ترگمان]سنت جورج اژدها رو کشت
[ترجمه گوگل]سنت جورن اژدها را کشت

2. There have been a whole slew of shooting incidents.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از حوادث تیراندازی رخ داده است
[ترجمه گوگل]تمام حوادث تیراندازی وجود دارد

3. This year has seen a whole slew of novels set in Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]امسال شاهد تعداد زیادی رمان در هنگ کنگ بوده است
[ترجمه گوگل]این سال است که کل رمان های هنگ کنگ را دیده است

4. St George slew the cattle.
[ترجمه ترگمان]سنت جورج گاوها را کشت
[ترجمه گوگل]سنت جورج گاو را کشت

5. The festive gala features a slew of activities for all ages.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره جشن یک سری فعالیت ها را برای همه سنین به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]جشن جشن شامل بسیاری از فعالیت ها برای تمام سنین است

6. Atop a mountain he slew his daughter, then was immediately struck dead by a bolt of lightning.
[ترجمه ترگمان]پس از یک کوه، او دخترش را کشت، سپس بلافاصله با صاعقه مرگ مواجه شد
[ترجمه گوگل]در بالای کوه ای که دخترش را کشت، پس از آن به سرعت توسط رعد و برق رها شد

7. Hercules slew Diomedes first and then drove off the mares unopposed.
[ترجمه ترگمان]هرکول اول Diomedes را کشت و بعد بدون هیچ مخالفتی از مادیان پیاده شد
[ترجمه گوگل]هرکول ابتدا Diomedes را کشت و پس از آن، وحشی ها را بدون راننده گشود

8. They slew the gentle musician, tearing him limb from limb, and flung the severed head into the swift river Hebrus.
[ترجمه ترگمان]او موسیقی دان آرامی را که از شاخه جدا شده بود، slew و سر جدا شده را به سوی رودخانه تند رودخانه پرت کرد
[ترجمه گوگل]آنها موسیقیدان ملایم را به قتل رساندند، اندام او را از اندام انداختند و سرش را به رودخانه سریع هبروس انداختند

9. They had lost a slew of close games, were getting minimal production from their frontcourt and sporadic play from the perimeter.
[ترجمه ترگمان]آن ها تعداد زیادی از بازی های نزدیک را از دست داده بودند، حداقل میزان تولید را از frontcourt و بازی پراکنده از محیط دریافت کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها چندین بازی نزدیک را از دست داده بودند، تولید ناچیزی از بازی های پیشین و بازی های پراکنده ای از محیط داشتند

10. Whoever slew a hart or hind was to be blinded.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که یک or را کشت، باید کور می شد
[ترجمه گوگل]هرکسی که هارت یا خراب را کشت، کور شود

11. It honours the goddess Durga, who slew the fearsome buffalo demon, Mahisasura, thus freeing mankind from terror.
[ترجمه ترگمان]این باعث افتخار ربه النوع هاست که شیطان بوفالو را کشت و بشریت را از وحشت آزاد می کند
[ترجمه گوگل]این افتخار الهه دورگا را به ارمغان می آورد، که باعث می شود شیطان بوفالو ترسناک، مهیساسورا را بشکند، و به این ترتیب انسان را از تروری آزاد می کند

12. The cars slew to a halt, blocking the traffic.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ها توقف کردند و ترافیک را بستند
[ترجمه گوگل]اتومبیل ها به توقف متوقف می شوند و ترافیک را مسدود می کنند

13. It may embody a slew of things.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک سری از چیزها را در خود مجسم کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است یک عده از چیزها را به تصویر بکشد

14. A whole slew of cheap motels are springing up west of town.
[ترجمه ترگمان] یه عالمه of ارزون داره به سمت غرب شهر میره
[ترجمه گوگل]کل کل ماتیل های ارزان قیمت در غرب شهر است

15. There are also no slew rate limiting capacitors in the circuit.
[ترجمه ترگمان]همچنین هیچ خازن محدود کننده ای در مدار وجود ندارد
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ خازن محدود کننده سرعت در مدار وجود ندارد

پیشنهاد کاربران

مقدار زیاد

A whole slew of people


تعداد زیاد، تنی چند



کلمات دیگر: