کلمه جو
صفحه اصلی

snapshot


معنی : عکس فوری، تصویر لحظهای، بعجله انجام شده
معانی دیگر : (تیراندازی یا پرتاپ گوی و غیره) پرتاب با شتاب (و بدون نشانه گیری)، عکس فوری، بعجله انجام شده، فوری، عکس فوری گرفتن

انگلیسی به فارسی

تصویر لحظه ای، عکس فوری


عکس فوری، تصویر لحظهای، بعجله انجام شده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a photograph taken with a small ordinary camera.
مشابه: snap

• quick photograph taken with a hand-held camera
a snapshot is a photograph that is taken quickly and casually.
you can refer to something that gives you a brief idea of what a place or situation is like as a snapshot of that place or situation.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] عکس فوری ؛ تصویر لحظه ای ؛ نمایش لحظه ای
[زمین شناسی] تصویر لحظه ای، عکس فوری - جستجویی در پایگاه دادههای فضایی - زمانی که مشخص کننده دادهها در یک زمان معین هستند

مترادف و متضاد

عکس فوری (اسم)
pistolgraph, snapshot

تصویر لحظه ای (اسم)
snapshot

بعجله انجام شده (اسم)
snapshot

جملات نمونه

1. The play offers a snapshot of life in Britain under the Romans.
[ترجمه آلس] این نمایش، تصویری اجمالی از زندگی در بریتانیای تحت سلطه رومیان را ارائه میدهد.
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک عکس فوری از زندگی در بریتانیا را در زمان رومیان ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این بازی یک عکس فوری از زندگی در بریتانیا را تحت رومیان ارائه می دهد

2. The interviews present a remarkable snapshot of Britain in these dark days of recession.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه ها تصویری جالب از بریتانیا در این روزه ای تاریک بحران اقتصادی را ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]مصاحبه ها در این روزهای تلخ رکود اقتصادی لحظه ای قابل توجهی از بریتانیا را نشان می دهند

3. The book gives us a snapshot of life in the Middle Ages.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک عکس فوری از زندگی در قرون وسطی به ما می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب به ما یک عکس از زندگی در قرون وسطی می دهد

4. This snapshot hasn't printed very well.
[ترجمه ترگمان]این عکس فوری خیلی خوب چاپ نشده است
[ترجمه گوگل]این عکس فوری بسیار خوب چاپ نشده است

5. She showed me a snapshot of her three children.
[ترجمه ترگمان]او یک عکس فوری از سه کودک خود به من نشان داد
[ترجمه گوگل]او یک لحظه از سه فرزندش را به من نشان داد

6. One snapshot shows the figures sheltered from the sun tourist-style, by a beach umbrella.
[ترجمه ترگمان]یک عکس فوری این ارقام را نشان می دهد که از سبک گردشگری خورشید، توسط چتر ساحلی محافظت شده است
[ترجمه گوگل]یک عکس فوری نشان می دهد که چهره های محافظت شده از سبک گردشگری خورشید، توسط یک چتر ساحل

7. After posing for this snapshot, Arsenio gave him the brush off.
[ترجمه ترگمان]Arsenio پس از ژست دهی به این عکس فوری قلم را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]بعد از نمایش این عکس، ارسنى به او خشک کرد

8. These are entirely germane to snapshot photographs of the time, or for that matter any time.
[ترجمه ترگمان]این ها کاملا با عکس فوری از زمان، یا برای هر زمان دیگر مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]اینها کاملا به عکس های لحظه ای از زمان و یا هر زمان در هر لحظه ای مربوط می شود

9. It provides a fascinating snapshot of who you are and what you think about the paper.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نگاه اجمالی شگفت انگیز از اینکه شما چه کسی هستید و چه چیزی در مورد این مقاله دارید را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این یک عکس فوری جذاب از آنچه شما دارید و آنچه که در مورد مقاله فکر می کنید را فراهم می کند

10. It is a snapshot at one point in time and is therefore only relevant to that point in time.
[ترجمه ترگمان]این یک عکس فوری در یک نقطه در زمان است و بنابراین تنها به آن نقطه در زمان اشاره دارد
[ترجمه گوگل]این یک تصویر لحظه ای در یک نقطه در زمان است و بنابراین تنها مربوط به آن نقطه در زمان است

11. The survey results give us a snapshot of employees' opinions of the new training program.
[ترجمه ترگمان]نتایج این تحقیق به ما یک نگاه اجمالی از نظرات کارمندان برنامه آموزشی جدید می دهد
[ترجمه گوگل]نتایج نظرسنجی ما یک تصویر کلی از نظرات کارکنان برنامه آموزشی جدید را به ما می دهد

12. The most telling snapshot of the way the Wolves have been playing lately came a couple of minutes later.
[ترجمه ترگمان]most telling که گرگ ها اخیرا بازی کرده اند چند دقیقه بعد امده اند
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز ترین لحظات شگفت انگیز از نحوه انجام بازی های اخیر گرگ ها چند دقیقه بعد بود

13. We have a snapshot of what Roberts calls the "normal experience of urbanism for the average Roman".
[ترجمه ترگمان]ما یک نگاه اجمالی از آنچه رابرتز \"تجربه طبیعی شهرسازی برای متوسط روم\" می نامد را داریم
[ترجمه گوگل]ما یک تصویر فوری از آنچه رابرتز 'تجربه عادی شهرنشینی برای رومیان به طور متوسط' نامیده است

14. The letters give us a snapshot of his life abroad.
[ترجمه ترگمان]این نامه ها لحظه ای از زندگی او در خارج از کشور را به ما می دهند
[ترجمه گوگل]نامه ها به ما یک عکس فوری از زندگی اش در خارج از کشور می دهد

15. You can save the snapshot to a PurifyPlus data file (. pmy) or to an ASCII text file (. txt).
[ترجمه ترگمان]شما می توانید عکس فوری را به فایل داده های PurifyPlus ذخیره کنید ( pmy)یا یک فایل متنی ASCII ( txt)
[ترجمه گوگل]شما می توانید عکس فوری را به فایل داده PurifyPlus ( pmy) یا یک فایل متنی ASCII ( txt) ذخیره کنید

16. Split compare tool with snap shot buffer.
[ترجمه ترگمان]ابزار مقایسه ابزار را با buffer سریع مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]تقسیم ابزار مقایسه با ضربه محکم و ناگهانی شات بافر

17. C : Well, would you please recommend a snap shot camera to me?
[ترجمه ترگمان]خب، میشه لطفا یه دوربین فوری به من پیشنهاد کنی؟
[ترجمه گوگل]C خب، لطفا یک دوربین ضربه محکم و ناگهانی به من پیشنهاد دهید؟

18. Figure 26 is a snap shot depicting the options to create a space.
[ترجمه ترگمان]شکل ۲۶ یک عکس فوری است که گزینه های ایجاد فضایی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 26 یک ضربه محکم و ناگهانی تصویری از گزینه ها برای ایجاد یک فضای است

19. We also take a snap shot of your hardware footprint for the game.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک عکس فوری از جای پای سخت افزاری شما برای بازی در نظر می گیریم
[ترجمه گوگل]ما همچنین یک ضربه محکم و ناگهانی از رد پای سخت افزار خود را برای بازی

20. They drew level after 77 minutes, courtesy of a neat snap shot from Brian Donaghy and the floodgates opened.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۷۷ تا ۷۷، ادب و نزاکت از طرف برایان Donaghy و سد باز شد
[ترجمه گوگل]آنها پس از 77 دقیقه به سطح خود رسیدند، با حسن نیت از یک ضربه شلاق شگفت انگیز از Brian Donaghy و دروازه های افتتاح شد

21. MDD is suffering from two limitations. First, the model represents a point-in-time snap shot of the business logic, there are many gaps that people have to fill as they translate it into code.
[ترجمه ترگمان]MDD از دو محدودیت رنج می برد اول اینکه، این مدل نشان دهنده یک عکس فوری از منطق تجاری است، شکاف های زیادی وجود دارد که مردم باید آن را پر کنند و آن را به کد تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]MDD از دو محدودیت رنج می برد اول، مدل نشان دهنده یک ضربه محکم و ناگهانی در زمان منطق کسب و کار است، بسیاری از شکاف که مردم باید به عنوان آنها را به کد ترجمه را پر کنید

22. When a trainer repeats "NO" several times this only confuses the dog because he must determine which mental snap shot you are referring to.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک مربی چندین بار \"No\" را تکرار می کند، این فقط سگ را گیج می کند، زیرا باید مشخص کند که کدام عکس snap را می بینید که به آن اشاره می کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مربی چندین بار 'NO' را تکرار می کند، این فقط سگ را اشتباه می کند، زیرا او باید تعیین کند که کدام یک از موانع روانی شما به شما اشاره می کند

23. This paper also discusses the effect of the power difference on the number of array element, the number of snap shot and the absolute subtract of the two signal sources' orientation parameter.
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین در مورد تاثیر اختلاف قدرت بر تعداد عناصر آرایه، تعداد تیر ناگهانی و کم کردن مطلق پارامتر جهت گیری منابع سیگنال بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین در مورد تاثیر اختلاف قدرت در تعداد عنصر آرایه، تعداد ضربه محکم و ناگهانی از پارامتر orientation دو منبع سیگنال بحث می کند

24. The PMI is a gauge designed to provide a snap shot of the overall conditions in the manufacturing economy.
[ترجمه ترگمان]PMI یک گیج طراحی شده برای ارایه یک عکس فوری از شرایط کلی در اقتصاد تولیدی است
[ترجمه گوگل]شاخص PMI یک سنج است که برای ارائه یک ضربه محکم و ناگهانی از شرایط کلی در اقتصاد تولیدی طراحی شده است

25. But he impressed at Fulham, nearly scoring from the edge of the box with one snap shot on a forward raid.
[ترجمه ترگمان]اما او در Fulham که نزدیک بود از لبه جعبه با یک گلوله توپ ضربه بزند، به او برخورد کرد
[ترجمه گوگل]اما او در فولهام تحت تاثیر قرار گرفت، تقریبا به ثمر رساند از لبه جعبه با یک ضربه محکم و ناگهانی در یک حمله به جلو

26. In a way your dog takes a mental picture of exactly what he is doing at the instant you mark a behavior. They relate the reward to that mental snap shot they took when they heard the word YES.
[ترجمه ترگمان]به گونه ای که سگ شما یک تصویر ذهنی از کاری که در آن لحظه انجام می دهد را به شما نشان می دهد آن ها پاداش آن عکس snap را که زمانی که کلمه بله را شنیدند، به آن ها ربط می دهند
[ترجمه گوگل]به نحوی سگ شما یک تصویر ذهنی از دقیقا همان کاری را که در حال انجام است، انجام می دهد که رفتار شما را علامت گذاری می کند آنها پاداش را به این شکن ضربه ای ذهنی که آنها هنگام کلمه 'YES' شنیده اند، مرتبط می کنند

27. Whenever I linger through the boom town Shanghai, I carry my snap shot camera with me.
[ترجمه ترگمان]هر وقت در شهر بوم شانگهای توقف می کنم، با خودم دوربین snap را با خودم حمل می کنم
[ترجمه گوگل]هر زمان که من از طریق شهر شوم شانگهای باقی می مونم، دوربین کاملی از دوربین را با خود حمل می کنم

28. Pato did come close to breaking the deadlock when he hit the bar with a snap shot on 28 minutes while Robinho saw his goalbound effort miraculously cleared off the line just prior to the interval.
[ترجمه ترگمان]Pato نزدیک به شکستن بن بست زمانی که او با ضربه ناگهانی در ۲۸ دقیقه به بار برخورد کرد، در حالی که Robinho شاهد تلاش goalbound بود که به طور معجزه اسایی این خط را درست قبل از فاصله از مرز پاک سازی کرده بود
[ترجمه گوگل]پاتو وقتی به دروازه ضربه زد تا 28 دقیقه ضربه ای به ضربه زدن ضربه زد، ضربه پنالتی را به گل تبدیل کرد، در حالی که رابینو تلاش خود را به طرز معجزه آسایی از خط قبل از فاصله انجام داد

29. Led by Jeff Abramson and Ernest Wright of the UCLA Department of Physiology, the research team produced an "atomic snap shot" of an SGLT protein.
[ترجمه ترگمان]گروه تحقیقاتی توسط جف abramson و ارنست رایت از دپارتمان پزشکی UCLA به رهبری جف SGLT تولید شد
[ترجمه گوگل]تیم تحقیقاتی توسط جف آبرامسون و ارنست رایت از گروه فیزیولوژی UCLA، 'یک ضربه شات اتمی' از پروتئین SGLT تولید کرد

پیشنهاد کاربران

تصویر کلی

نگاه اجمالی، تصویر اجمالی

a casual photograph made typically by an amateur with a small handheld camera ( ibid )

مثل دوربین های قدیمی پولاروید که البته الآن انواع پیشرفته اش موجود است. محمدرضا ایوبی صانع

Snapshots

تصویرسازی اجمالی

عکس یهویی

نمود
تجسم

- عکس فوری بدون روتوش
تصوبر اجمالی

نگاه یا تصویر اجمالی

Snapshot =خلاصه

برای مثال در عبارت

Topic snapshot

خلاصه کلی ( از اون مبحث )



نمای کلی
نمای اجمالی


[کامپیوتر] یک کپی ساخته شده از درایو دیسک یا داده ها در یک لحظه خاص در زمان


کلمات دیگر: