کلمه جو
صفحه اصلی

sidekick


(امریکا - خودمانی)، یار، همدم، دوست صمیمی، شخص تابع، ادم پیرو، شخص وابسته

انگلیسی به فارسی

شخص تابع، آدم پیرو، شخص وابسته


پیوند زدن، شخص وابسته، شخص تابع، ادم پیرو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a friend; pal.
مشابه: crony, familiar, friend

(2) تعریف: an assistant or follower.

• close friend, buddy; close associate, helper, assistant
someone's sidekick is a companion or colleague who helps them with routine tasks, but who is considered to be inferior to them.
helper, assistant, partner

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] برنامه مشهوری که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت ؛ تقویم ملاقات و شماره گیر خود کار تلفن ارائه می دهد ؛ برنامه ساید کیک

مترادف و متضاد

companion


Synonyms: accompaniment, accomplice, aide, ally, amigo, assistant, associate, buddy, chum, cohort, colleague, comrade, consort, coworker, crony, friend, pal, partner, playmate


جملات نمونه

1. I've been his sidekick for long enough - it's time I found myself something better to do.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی دستیار او بودم - وقتش بود که خودم را برای انجام دادن کاری بهتر پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه به اندازه کافی بوده ام - وقت آن است که خودم را بهتر کار کنم

2. But it's as Hirst's sidekick rather than replacement that Bright can see his Wednesday career taking off.
[ترجمه ترگمان]اما این به همان اندازه وابسته به Hirst است تا جانشینی که روشن کردن کار روز چهارشنبه اش را مشاهده کند
[ترجمه گوگل]اما این به عنوان جایگزین هورست است، نه جایگزینی که Bright میتواند کار خود را در روز چهارشنبه بیدار کند

3. His sidekick Sergeant Lewis is a Labour voter.
[ترجمه ترگمان]گروهبان His لویس یک رای دهنده کارگر است
[ترجمه گوگل]جانشین او، گروهبان لوییس، یک رای دهنده کارگر است

4. Tom and his sidekick Larry sauntered into the bar, plainly looking for a fight.
[ترجمه ترگمان]تام و دستیارش، لری بی هدف به میخانه می رفتند و آشکارا به دنبال دعوا می گشتند
[ترجمه گوگل]تام و همراه او، لری، به سمت نوار رفتند و به دنبال یک مبارزه بودند

5. Everywhere they go, he has to take his sidekick with him.
[ترجمه ترگمان] هرجا که برن، اون باید دستیارش رو با خودش ببره
[ترجمه گوگل]در هر جایی که میروند، باید با او همراهی کند

6. Michael: Every cowboy needs a sidekick.
[ترجمه ترگمان](مایکل): هر گاوچران به یک انسان وابسته نیاز دارد
[ترجمه گوگل]مایکل هر یک از گاوچران نیاز به یک پیوند دارد

7. As Harry Potter's sidekick Hermione Granger, she plays the perfect pupil with a butter - wouldn't - melt smile.
[ترجمه ترگمان]وقتی که دستیار هری گرنجر، هرمیون گرنجر، دانش آموز عالی را با یک لبخند melt بازی می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که هرمیون گرنجر، همسر هری پاتر، او یک دانش آموز کامل با یک کره را بازی می کند - نمی تواند - لبخند ذوب شود

8. There are elements of a sharp hero/sidekick inversion here: Kato is the handsome, brilliant inventor and karate expert; Britt is, well, rich enough to pay the salary of someone like Kato.
[ترجمه ترگمان]elements در اینجا وجود دارد: کاتو، مخترع برجسته و متخصص کاراته است؛ Britt به اندازه کافی ثروتمند است که حقوق کسی مانند کاتو را بپردازد
[ترجمه گوگل]عناصری از یک چرخش قهرمان / سر و صدا تیز وجود دارد در اینجا کاتو خوش تیپ، طراح درخشان و کاراته است؛ Britt خوب است، به اندازه کافی ثروتمند است تا حقوق و دستمزد شخص دیگری مانند کاتو را پرداخت کند

9. Holmes' sidekick Watson (played by Martin Freeman, who's just been cast as Bilbo Baggins in the upcoming The Hobbit movies) is also no stranger to social media.
[ترجمه ترگمان]دکتر هولمز، واتسون (که از سوی مارتین فریمن بازی شده است، که بتازگی به عنوان بیل بو بگینز در فیلم هابیت ها در آینده به کار گرفته شده است)نیز برای رسانه های اجتماعی غریبه نیست
[ترجمه گوگل]همکلاسی هولمز 'واتسون' (توسط مارتین فریمن که توسط 'بیلبو بگینز' در فیلم های 'هابیت' بازی می شود پخش می شود) نیز به رسانه های اجتماعی غریبه نیست

10. Rupert Grint a little rap about Potter sidekick Ron Weasley to clinch the part.
[ترجمه ترگمان]اقای ویزلی کمی درباره پاتر و رون وی زلی گفت تا از هم جدا شود
[ترجمه گوگل]روپرت گرینت یک رپ کوچک درباره ی پریتر، رون ویزلی، برای ساختن بخش

11. With Gasol as Kobe's sidekick, we can expect a deep playoff a finals run for LA.
[ترجمه ترگمان]با Gasol به عنوان مکمل کوبه، ما می توانیم انتظار داشته باشیم یک صعود به مرحله حذفی برای لس آنجلس انجام شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از گازوئل به عنوان کوبه، ما می توانیم یک پیروزی عمیق را برای یک بازی نهایی برای LA انجام دهیم

12. Or for Cameron Diaz, who plays secondary sidekick as well as the mother figure and the object of just enough lust to allay any anxieties that Britt and Kato might not be straight.
[ترجمه ترگمان]یا برای کامرون دیاز، که نقش مکمل مرد و مادر را بازی می کند و به اندازه کافی شهوت برای تسکین هر گونه نگرانی وجود دارد که Britt و کاتو ممکن است مستقیم نباشند
[ترجمه گوگل]یا برای کامرون دیاز، که بازیگر جانبی ثانویه و همچنین شخصیت مادر و جسد به اندازه کافی شهوت است تا از هر گونه اضطرابی که Britt و کاتو ممکن است مستقیما نباشد، نادیده گرفته شود

13. He is Sam's sidekick, to my knowledge.
[ترجمه ترگمان]او دستیار سم است و به دانش من
[ترجمه گوگل]او به معنی دانش آموزان است

14. Where is the imaginary sidekick, Bumbling Paul, at this moment?
[ترجمه ترگمان]رفیق خیالی در این لحظه کجاست؟
[ترجمه گوگل]در این لحظه طرفدار خیالی، Bumbling Paul چیست؟

15. Mark has been Luke's sidekick since junior high school.
[ترجمه ترگمان]مارک از زمان دبیرستان \"مارک\" دستیار \"لوک\" بوده
[ترجمه گوگل]مارک بعد از مدرسه راهنمایی لوقا در کنار هم بوده است

پیشنهاد کاربران

دستیار. کمک دست

یاور ابرقهرمان

همراه، کمک دست/دستیار قهرمان،
a superhero assistant
if you use it about one of a pair of
. friends, it can sound insulting

صندلی نشینِ. . .

کناردستی

یار، همراه و کمک دست قهرمان [کسی که با هم تشکیل یک تیم میدهند مثل دکتر واتسون کنار شرلوک هلمز یا خر شِرِک کنار شِرک]


کلمات دیگر: