(خودمانی) کثیف، بدلباس، بدنام
scuzzy
(خودمانی) کثیف، بدلباس، بدنام
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) کثیف، بدلباس، بدنام
ناگهانی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: scuzzier, scuzziest
حالات: scuzzier, scuzziest
• : تعریف: (slang) dirty, shabby, disreputable, or sleazy.
• unpleasant, disagreeable, seamy; vulgar; disgusting, repulsive
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] املای غلط و مشهور SCSI.
پیشنهاد کاربران
بسیار کثیف/ ناخوشایند/
کلمات دیگر: