کلمه جو
صفحه اصلی

snowflake


معنی : برف ریزه، برف دانه
معانی دیگر : دانه ی برف، رجوع شود به: snow bunting، دانه برف، برف دانه، برف ریزه، یکجور گل حسرت

انگلیسی به فارسی

برف دانه، برف ریزه


برف ریزه، برف دانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a single flake of snow.

• crystal of snow; type of bulbous european herbs
a snowflake is one of the soft, white bits of frozen water that fall as snow.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] دانه برف
[عمران و معماری] بوره برف - پولک برف
[آمار] برفدانه
[کامپیوتر] دانه برفی - نگاه کنید به fractal .
[آب و خاک] پره برف، برف کوری

مترادف و متضاد

برف ریزه (اسم)
snowflake

برف دانه (اسم)
snowflake

جملات نمونه

1. the incredible beauty and symmetry of a snowflake
زیبایی و تقارن باورنکردنی یک دانه ی برف

2. A single snowflake landed on her nose.
[ترجمه سوگند] یک دانه ی برف روی بینی او فرود آمد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]یک برف ریزه تنها بر روی بینی فرود آمد

3. They have as much chance as a snowflake in hell.
[ترجمه ترگمان] اونا به اندازه یه دونه برف تو جهنم شانس دارن
[ترجمه گوگل]آنها شانس زیادی به عنوان یک برف ریزه در جهنم دارند

4. A snowflake or so glistened in her black hair.
[ترجمه ترگمان]برف دانه برف در موهای سیاهش می درخشیدند
[ترجمه گوگل]یک برف ریزه یا به طوری که در موهای سیاه و سفید او رنگ می شود

5. Snowflake ornaments and tiny red ribbons were fastened to the Christmas tree.
[ترجمه ترگمان]تزیینات برف دانه و روبان قرمز کوچک به درخت کریسمس بسته شده بود
[ترجمه گوگل]زیور آلات برف ریزه و روبان های قرمز کوچک به درخت کریسمس وصل شدند

6. Snowflake rubbings, snowflake wall hanging, and we glued bits and pieces on a snowman.
[ترجمه ترگمان]Snowflake rubbings، دیوار برفی آویزان شده، و قطعات و قطعات را به یک آدم برفی وصل کردیم
[ترجمه گوگل]حفره های برف ریزه، دیوار برف ریز حلق آویز، و ما بیت ها و قطعه ها را بر روی یک آدم برفی چسبانده ایم

7. If you had four snowflakes total, then add four new snowflake layers.
[ترجمه ترگمان]اگر چهار دانه برف داشته باشید، چهار لایه برفی جدید اضافه کنید
[ترجمه گوگل]اگر چهار کلوچه برف داشته باشید، سپس چهار لایه برف ریز جدید اضافه کنید

8. No snowflake may fall without some reaction of the planet.
[ترجمه ترگمان]هیچ دانه برف ممکن است بدون واکنش به این سیاره بیفتد
[ترجمه گوگل]بدون برف ریزه ممکن است بدون برخی از واکنش سیاره سقوط کند

9. The gift, the snowflake, the starry sky, the moonlight all give you.
[ترجمه ترگمان]هدیه، برف دانه، آسمان پرستاره، نور مهتاب همه شما را به شما می دهند
[ترجمه گوگل]هدیه، برف ریزه، آسمان ستارهدار، مهتاب تمام به شما می دهد

10. The snowflake the wishes and the pretty texture predicts the nice future.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]برف ریزه خواسته ها و بافت زیبا پیش بینی آینده خوبی است

11. Snowflake: This ia an activity the whole family can enjoy together!
[ترجمه ترگمان]Snowflake: این یک فعالیت تبلیغاتی است که تمام خانواده می توانند از آن لذت ببرند!
[ترجمه گوگل]Snowflake این یکی از فعالیت های کل خانواده می تواند با هم لذت ببرید!

12. Seen under a microscope, a fresh snowflake has a delicate six-pointed shape.
[ترجمه ترگمان]یک دانه برف تازه که زیر میکروسکوپ دیده می شود شکل six دارد
[ترجمه گوگل]یک زیر میکروسکوپ دیده می شود، یک برف ریزه تازه دارای شکل ظریف شش نقطه ای است

13. Stars. Centennial, the moon, box, the Christmas tree. Snowflake, shellfish, fish-like, Butterfly, Maple Leaf, Titan, starfish, flower, sunflower and other stone.
[ترجمه ترگمان]ستاره ها Centennial، ماه، جعبه، درخت کریسمس صدف، صدف، ماهی، مروارید، Maple، تیتان، ستاره دریایی، گل، گل آفتابگردان و دیگر سنگ
[ترجمه گوگل]ستاره ها صد سالگی، ماه، جعبه، درخت کریسمس برف ریزه، صدف ماهی، ماهی مانند، پروانه، افرا برگ، تیتان، ستاره دریایی، گل، آفتابگردان و سنگ های دیگر

14. SNOWFLAKE : Derogatory term for a Caucasian.
[ترجمه ترگمان]دوره derogatory برای یه سفید پوست
[ترجمه گوگل]SNOWFLAKE اصطلاح محروم برای قفقازی

پیشنهاد کاربران

شخص زودرنج و حساس

دانه برف

۱. نازک نارنجی
۲. دانه برف
۳. شخصیت کارتونی ( اون خرگوش تخسه که سفید بود و گنگش خیلی بالا بود - مثل گربه شرک مظلوم بود ظاهرش ولی باطناً خیلی شخصیتش سمی بود/از کارتون secret life of pets )
Cute is just his cover

معنی نازک نارنجی هم میده اما تو زبان ما یه جوری میشه آخه ممکنه بگید برف رو چجوری میشه تبدیل به نارنجی کرد؟😂
ولی دقت کنید *نگارش* فارسی با انگلیسی فرق میکنه🤔

سوسول یا نازک نارنجی

در برخی جمله ها هم میتونه معنایی بی جنبه باشه

شخصیت منحصر بفرد یا حساس

برفیزه.
زیز.

فردی بسیار زودرنج و حساس که همه چیز رو به خودش میگیره و انتقاد پذیر نیست و کلا خیلی بی ظرفیته.


کلمات دیگر: