کلمه جو
صفحه اصلی

reticle


معنی : شبکه دوربین نجومی
معانی دیگر : (نورشناسی) ریز تورینه، ریز شبکیه، شبکچه

انگلیسی به فارسی

شبکه دوربین نجومی


انگلیسی به انگلیسی

• network of fine wires in the focus of the eyepiece of a telescope

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] شبکه دوربین نجومی
[برق و الکترونیک] شطرنجی فتوماسک نوری از خطوط ظریفی که مرزهای جدا کننده قطعات مدارهای مجتمع را تعریف می کند، که در طول پولک برای فرایند تولید C چند گانه به طور همزمان تکرار می شوند .

مترادف و متضاد

شبکه دوربین نجومی (اسم)
reticle

جملات نمونه

1. Our everybody moves computer, reticle arrive home li of job.
[ترجمه ترگمان]افراد ما کامپیوتر را حرکت می دهند و reticle به خانه خود می رسند
[ترجمه گوگل]همه ما کامپیوتر را حرکت می دهیم، مجسمه سازی به خانه شغل می رسد

2. First focus the reticle with the image field border by turning the eyecup.
[ترجمه ترگمان]اول، reticle را با تبدیل the به مرز حوزه تصویر متمرکز کنید
[ترجمه گوگل]ابتدا با استفاده از چرخش eyecup، با محوطه تصویر تصویر تمرکز کنید

3. First focus the reticle with the image field boundary by turning the eyecup.
[ترجمه ترگمان]اول، reticle را با مرز میدان تصویر با تبدیل the فوکوس کنید
[ترجمه گوگل]با تبدیل عینک آفتابی، با عکسی از محدوده میدان تصویر، اول را تمرکز کنید

4. Hard rubber outsole, improved reticle format, drawing effect is the biggest.
[ترجمه ترگمان]لاستیک سخت rubber، فرمت reticle را بهبود بخشید، و تاثیر آن بزرگ ترین است
[ترجمه گوگل]کمربند لاستیکی سخت، قالب ریز سبک، اثر طراحی بزرگترین است

5. Act of moving a mask or reticle to match up alignment marks.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن یک ماسک و یا reticle برای مطابقت با علائم همترازسازی
[ترجمه گوگل]قانون جابجایی یک ماسک یا رولتیک برای مطابقت با علائم همگرایی

6. The mil dot reticle is the standard in tactical rifle scopes.
[ترجمه ترگمان] The ۳ میلیون ها، استاندارد نیروهای عملیاتی هستن
[ترجمه گوگل]گلوله گلوله ای گلوله ای استاندارد در محدوده تفنگ تاکتیکی است

7. His secretary would attach a piece of notice on his seat to remind other colleagues not to sit in his chair, take away his telephone cord, reticle or stationary.
[ترجمه ترگمان]منشی او به صندلی خود توجه خواهد کرد تا به همکاران دیگر خود یادآوری کند که در صندلی او بنشینند، سیم تلفن، reticle یا ثابت را دور کنند
[ترجمه گوگل]دبیرخانه او یک قطعه اخطار در صندلی خود را برای یادآوری همکاران دیگر در صندلی خود نشستن، کابل تلفن خود را، سیم کشی و یا ثابت

8. At a repetition rate nearly equal to the carrier frequency of the reticle system, the jamming source will disturb the target's signal received by the seeker[Sentence dictionary], and make the seeker lose the target.
[ترجمه ترگمان]در یک نرخ تکرار تقریبا برابر با فرکانس حامل سیستم reticle، منبع مسدود کننده سیگنال هدف دریافت شده توسط the جستجوگر را بر هم می زند و باعث می شود که جستجوگر هدف را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]در یک تکرار تقریبا برابر با فرکانس حامل سیستم ریزه کاری، منبع ممانعت کننده سیگنال هدف دریافت شده توسط [جستجوگر فرهنگ لغت جمله] را از بین می برد و باعث می شود که هدف گیرنده هدف را از دست بدهد

9. Have furnace of television, sofa, freezer, electromagnetism, microwave oven, pan, reticle.
[ترجمه ترگمان]از کوره، کاناپه، فریزر، freezer، الکترو مغناطیس، فر، reticle استفاده کنید
[ترجمه گوگل]کور تلویزیون، مبل، فریزر، الکترومغناطیس، اجاق مایکروویو، پان، کوره

10. Compared with the similar missiles, it has more powerful warhead, its seeker reticle is coated with optical filter film, and its detector is equiped with cooling devices.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با موشک های مشابه، کلاهک قوی تری دارد، reticle جستجوگر آن با یک لایه فیلتر نوری پوشانده شده است، و آشکارساز آن equiped با دستگاه های خنک کننده است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با موشک های مشابه، دارای کلاهک قدرتمندتر است، گیرنده ی مورد نظرش با فیلم فیلتر نوری پوشش داده شده و آشکارساز آن با دستگاه های خنک کننده تجهیز شده است

11. Functioning as a loadport the system can accept a reticle dual pod directly from the scanner for transfer to the mask cleaning tool.
[ترجمه ترگمان]در عمل، این سیستم می تواند یک غلاف دوگانه reticle را به طور مستقیم از اسکنر برای انتقال به ابزار تمیز کننده ماسک قبول کند
[ترجمه گوگل]عملکرد به عنوان یک بارپرداخت، سیستم می تواند به طور مستقیم از اسکنر برای انتقال به ابزار تمیز کردن ماسک، یک پودر دوتایی را دریافت کند

12. There is an electrical wiring inside accessory box, a reticle, still have jumper of a clavier.
[ترجمه ترگمان]یک سیم کشی الکتریکی در داخل یک جعبه لوازم جانبی وجود دارد که یک reticle است و هنوز هم یک پیانو دارد
[ترجمه گوگل]سیم کشی برق داخل جعبه لوازم جانبی وجود دارد، یک گیره، هنوز هم بلوز clavier

13. Some methods suggest that the camera be removed and a reticle eyepiece be used – not quite an option for those using camera lens for astrophotography.
[ترجمه ترگمان]برخی از روش ها پیشنهاد می کنند که دوربین حذف شود و یک عدسی چشمی عدسی چشمی استفاده شود - نه کاملا یک گزینه برای آن هایی که از لنز دوربین برای astrophotography استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از روش ها نشان می دهد که دوربینی برداشته می شود و یک عینک دشنه ای استفاده می شود - نه کاملا برای کسانی که از لنز دوربین برای آثار عکس استفاده می کنند

14. In the simulations you will be using a modified mil dot reticle.
[ترجمه ترگمان]در شبیه سازی ها شما با استفاده از یک نقطه ترکیب بندی اصلاح شده به شکل reticle استفاده خواهید کرد
[ترجمه گوگل]در شبیه سازی ها شما با استفاده از یک اصطلاحا اصطلاحات مولی دلخواه مورد استفاده قرار می گیرید

پیشنهاد کاربران

در بازی هایی مانند CoD برای نشان دوربین تفنگ به کار میرود

reticle ( فیزیک )
واژه مصوب: تورک
تعریف: مجموعه ای از نشانه های راهنما که در صفحۀ کانونی یک سامانۀ اپتیکی قرار داده می شود


کلمات دیگر: