کلمه جو
صفحه اصلی

trapdoor


معنی : دریچه
معانی دیگر : (معمولا با کف اتاق یا بام یا خیابان و غیره همکف و هم سطح است) دریچه، دریچه درکف یاسقف اطاق

انگلیسی به فارسی

دریچه


دروازه ورودی، دریچه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a hinged or sliding door that is fitted into and usu. flush with a floor, ceiling, or roof.

• hidden door, secret door (usually in the floor or ceiling and opens vertically)
a trapdoor is a small horizontal door in a floor, ceiling, or stage.
door located in the floor or ceiling

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فاصله ای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع آوری تغییر یا خراب کردن آتی اطلاعات بوجود آمده است، درب تله یی
[معدن] دریچه (تهویه)
[نساجی] دریچه خروجی مقطع

مترادف و متضاد

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

جملات نمونه

1. There's a trapdoor into the attic.
[ترجمه ترگمان]یک دریچه در زیر شیروونی هست
[ترجمه گوگل]یک دروازه ورودی به اتاق زیر شیروانی وجود دارد

2. You operate the trapdoor by winding this handle.
[ترجمه ترگمان]شما دریچه را با پیچ دادن این دستگیره در می کنید
[ترجمه گوگل]با پیچاندن این دسته، درب تراو را فعال می کنید

3. The trapdoor above 1c is closed but unlocked.
[ترجمه ترگمان]دریچه بالای ۱ c بسته است اما باز شده است
[ترجمه گوگل]دامنه بالای 1c بسته است اما قفل شده است

4. Adult wasps must have escaped out the trapdoor at the top of the cocoon where the strap attaches.
[ترجمه ترگمان]زنبوره ای بزرگ سال باید از دریچه در بالای پیله فرار کرده باشند که در آن تسمه متصل می شود
[ترجمه گوگل]زنبورهای بزرگسال باید از دامنه در بالای کمان که بند آن متصل است فرار کنند

5. The woman shut the trapdoor with a slam.
[ترجمه ترگمان]زن دریچه را با صدایی محکم بست
[ترجمه گوگل]زن با اسلحه بسته است

6. This program is used to compute the trapdoor channel capacity.
[ترجمه ترگمان]این برنامه برای محاسبه ظرفیت کانال دریچه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این برنامه برای محاسبه ظرفیت کانال دامنه استفاده می شود

7. Cryptographic attack based on trapdoor is presented, examples are given.
[ترجمه ترگمان]حمله پنهانی بر مبنای دریچه ارائه شده است، مثال ها داده شده اند
[ترجمه گوگل]حمله های رمزنگاری بر اساس دامنه ارائه شده است، مثال هایی داده می شود

8. She raised the trapdoor and pointed to a flight of steps.
[ترجمه ترگمان]دریچه را بالا برد و به پلکانی از پله ها اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او دروازه ورودی را بالا برد و به یک مرحله از مراحل اشاره کرد

9. The dime reminded me of myself, turning hard corners and accelerating into a final bell-ringing disappearance through a bright metal trapdoor.
[ترجمه ترگمان]ده سنتی خودم را به یاد خودم می اندازم و با شتاب به سمت ناپدید شدن ناپدید شدن در یک دریچه فلزی فرو می روم
[ترجمه گوگل]این کمربند به من از خودم یادآوری کرد، گوشه های سخت را چرخانده و به یک ناپدید شدن زنگ نزولی از طریق یک دروازه فلزی روشن تبدیل شد

10. They were careful with each other; they did not talk about the sadness or the sudden trapdoor feeling in their stomachs.
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم مراقب بودند؛ در مورد اندوه یا دریچه ناگهانی احساس در stomachs حرف نمی زدند
[ترجمه گوگل]آنها با یکدیگر مراقب بودند؛ آنها در مورد غم و اندوه یا احساس ناگهانی در معده در معده خود صحبت نمی کنند

11. They might ambush you when you stuck your head up a trapdoor and stab you with a pike.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است در کمین تو باشند وقتی که سر خود را در یک دریچه مخفی کنی و با نیزه سوراخ کنی
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است هنگامی که سر خود را به سمت یک قفسه سینه قفل می کنند و شما را با لگن می اندازند، کمین می دهند

12. He was certain he had found a cleverly concealed trapdoor.
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که یک دریچه مخفی را پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که یک دروازهبان هوشمندانه پنهان پیدا کرده بود

13. Looking up, he found he was standing under a short vertical shaft, at the top of which was another trapdoor.
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و دید که زیر یک چاه عمودی ایستاده است که در بالای آن دریچه دیگری است
[ترجمه گوگل]در جستجوی او، او متوجه شد که او تحت شفت عمودی کوتاه ایستاده بود، در بالای آن یک تله ای دیگر بود

14. There was no way this tank could get through the trapdoor into the attic.
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی نبود که این تانک بتواند دریچه انبار را باز کند
[ترجمه گوگل]هیچ راهی وجود نداشت که این مخزن بتواند از داخل دروازه به داخل اتاق زیر شیروانی برود

15. The earth was scraped away to uncover a trap door.
[ترجمه ترگمان]زمین کنده شده بود تا در یک تله را باز کند
[ترجمه گوگل]زمین برای کشف یک درب تله کج شد

16. Clayt opened the trap door to a fight.
[ترجمه ترگمان]Clayt در تله را باز کرد
[ترجمه گوگل]کلیت درب دروازه را برای مبارزه باز کرد

17. The trap door was under her feet, but what good was that?
[ترجمه ترگمان]در تله زیر پای او بود، اما این چه فایده ای داشت؟
[ترجمه گوگل]درب تله تحت پای او بود، اما چه خوب بود؟

18. We had the trap door, the back door.
[ترجمه ترگمان] در رو باز کردیم، در پشتی
[ترجمه گوگل]ما درب تله، درب عقب داشتیم

19. Some racquets feature a trap door on the butt cap allow easy removal of drill flash.
[ترجمه ترگمان]برخی از feature دارای یک در تله روی درپوش باسن امکان حذف آسان فلاش مته را ممکن می سازند
[ترجمه گوگل]بعضی از راکت ها دارای یک درب تله ای در سرپوش لب هستند که به راحتی می توانید فلش مته را از بین ببرید

20. The trap door was locked.
[ترجمه ترگمان]در قفل بود
[ترجمه گوگل]درب تله قفل شد

21. Nancy knew she'd be a sitting duck when she raised the trap door.
[ترجمه ترگمان]نانسی می دانست که وقتی در تله را بلند می کند، او یک اردک نشسته خواهد بود
[ترجمه گوگل]نانسی می دانست که او وقتی اردک کشید، یک اردک نشسته بود

22. A dim square fell out the window and lay in the snow, a trap door to other; sunnier times.
[ترجمه ترگمان]یک مربع تیره از پنجره بیرون افتاد و در برف فرو رفت، در دامی برای دیگری، سه بار
[ترجمه گوگل]مربع کم نور از پنجره خارج شده و در برف قرار دارد، یک درب تله به سوی دیگر؛ زمان شایسته تر

23. The only way into his protective case was through a little trap door he kept locked night and day.
[ترجمه ترگمان]تنها راه ورود به این پرونده، از دری کوچک بود که شب و روز در آن قفل می کرد
[ترجمه گوگل]تنها راهی که در مورد محافظش بود، از طریق یک تله کوچکی بود که شب و روز در آن قفل شده بود

24. The dirt had to be scraped away to uncover a trap door.
[ترجمه ترگمان]خاک باید کنده می شد تا در یک تله را باز کند
[ترجمه گوگل]خاک برای کشف یک درب تله به خاک افتاده بود

25. T - Bag leads Michael, Lincoln, Sucre and Bellickto the trap door at The Gate offices.
[ترجمه ترگمان]T، میشل، لینکلن، Sucre را رهبری می کند و دروازه را در دفاتر دروازه باز می کند
[ترجمه گوگل]T-Bag مایکل، لینکلن، سوکر و بلایچتو را در درب دروازه در دفاتر دروازه هدایت می کند

26. TV footage from inside the Tokyo Detention House showed the trap door, the viewing room and rooms where the inmate can meet a cleric, with a Buddhist altar and a Buddha statue.
[ترجمه ترگمان]فیلم تلویزیونی از داخل کاخ بازداشت توکیو نشان داد که در تله، اتاق مشاهده و اتاقی که در آن زندانی می تواند یک روحانی را با یک محراب بودایی و یک مجسمه بودا ملاقات کند
[ترجمه گوگل]فیلم های تلویزیونی از داخل بازداشتگاه توکیو درب ورودی، اتاق و اتاق های دیدنی را نشان می دهد که در آن زندانی می تواند یک روحانی را با یک محراب بودایی و مجسمه بودا دیدار کند

27. In one corner a ladder went up to an open trap door.
[ترجمه ترگمان]از یک گوشه یک نردبان بالا رفت و در را باز کرد
[ترجمه گوگل]در یک گوشه یک نردبان به یک درب تله باز رفت

28. When external magnet approaches the sensing head, the iron platform trap door in the shell body of the sensing head will rotate the silver junction and output a group of switching signal.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مغناطیس خارجی به راس حسی نزدیک می شود، در تله آهنی در بدنه پوسته بدن حس کننده، نقطه اتصال نقره ای و خروجی یک گروه از سیگنال سوییچینگ را جابجا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هنگامیکه آهنربا خارجی به سر حسگر نزدیک می شود، درپوش پایه آهن در قسمت جلویی سر حسگر، اتصال نقره ای را چرخانده و یک گروه سیگنال سوئیچینگ را به نمایش می گذارد

پیشنهاد کاربران

در مخفی

You operate the trapdoor by winding this handle


کلمات دیگر: