کلمه جو
صفحه اصلی

retrofit


(هواپیما یا موشک یا ماشین آلات مستعمل وغیره - انجام دادن تغییر و تبدیل در ساختمان یا طرز کار و غیره و افزودن تجهیزات نوین تر) بازجور کردن، بازجوری کردن، بازجوری کردن بازجوری، بازجورسازی

انگلیسی به فارسی

(هواپیما یا موشک یا ماشین آلات مستعمل وغیره - انجام دادن تغییر و تبدیل در ساختمان یا طرز کار و غیره و افزودن تجهیزات نوینتر) بازجور کردن، بازجوری کردن


بازجوری، بازجورسازی


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retrofits, retrofitting, retrofit, retrofitted
• : تعریف: to modify design, construction, or equipment (of an aircraft, automobile, or the like) that is already in service in order to include later improvements.
اسم ( noun )
• : تعریف: an instance or act of retrofitting.

• install new equipment or technology into older existing machines or equipment; modify something by adding newer and more advanced equipment (i.e. retrofit an old building with earthquake-safe materials)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بروز در آوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجود به منظور بهبود آن

جملات نمونه

1. A retrofit may involve putting in new door jambs.
[ترجمه ترگمان]یک بهینه سازی ممکن است شامل قرار دادن در جدید در jambs باشد
[ترجمه گوگل]یک سیستم تکمیلی ممکن است شامل قرار دادن درب های درب جدید باشد

2. Some manufacturers are already offering to retrofit old models with catalytic converters.
[ترجمه ترگمان]برخی از تولید کنندگان در حال حاضر ارائه مدل های قدیمی را با مبدل های کاتالیزور ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از تولیدکنندگان در حال حاضر پیشنهاد مدلهای قدیمی با مبدل کاتالیزوری را به روز می کنند

3. It was not a retrofit, though it was more of an adaptation of a copying lathe than an original design.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک طرح اصلاحی نبود، با این حال، این یک انطباق با a بود تا یک طرح اصلی
[ترجمه گوگل]این یک مدرن نبود، هرچند که سازگاری با ماشینکاری کپی از طراحی اصلی بود

4. Obviously a retrofit should move as far as possible toward a coal designed boiler.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که یک مقاوم سازی باید تا جایی که ممکن است به سمت یک دیگ بخار طراحی شود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که یک مجتمع باید تا آنجا که ممکن است به سمت دیگهای طراحی شده ذغال سنگ حرکت کند

5. While replacement would make retrofitting unnecessary, the first phase of the retrofit project began last September.
[ترجمه ترگمان]در حالی که جایگزینی تعمیرات لازم نبود، مرحله اول پروژه مقاوم سازی در سپتامبر گذشته آغاز شد
[ترجمه گوگل]در حالیکه جایگزینی نیازی به تعمیر و نگهداری ندارند، اولین مرحله از پروژه تکمیل شده در ماه سپتامبر گذشته آغاز شد

6. H freeway retrofit and replacement, sources familiar with it said Monday.
[ترجمه ترگمان]منابع آشنا با آن روز دوشنبه اعلام کردند که بازسازی و جایگزینی بزرگراه H
[ترجمه گوگل]H فن آوری پیشرفته و جایگزینی بزرگراه، منابع آشنا با آن روز دوشنبه گفت

7. Ceiling system --- New and retrofit ceiling system for the refilling treatment.
[ترجمه ترگمان]سیستم سقف سقف - - سیستم سقف جدید و مقاوم سازی برای پر کردن مجدد درمان
[ترجمه گوگل]سیستم سقف --- سیستم سقف جدید و مجتمع برای پردازش مجدد

8. Bilbo, and to put in for a retrofit within two weeks.
[ترجمه ترگمان]بیل بو، و تا دو هفته دیگر از آن استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]بیلبو، و در مدت دو هفته برای ارتقاء خود قرار داده است

9. Machine tool retrofit is an economic, effective and quick way.
[ترجمه ترگمان]بهینه سازی ابزار ماشینی یک روش اقتصادی، موثر و سریع است
[ترجمه گوگل]تکمیل ابزار ماشین یک راه اقتصادی، موثر و سریع است

10. They also been used efficiently in seismic retrofit of existing steel or reinforced concrete buildings.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به طور موثر در مقاوم سازی زمین لرزه ساختمان های بتون مسلح یا تقویت شده مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به طور موثر در ارتقاء لرزه های ساختمان های فولادی یا بتن مسلح مورد استفاده قرار می گیرند

11. Offered as a field retrofit option on NIBCO Bronze Valves. Consult factory for price and availability.
[ترجمه ترگمان]Offered به عنوان یک گزینه بهینه سازی زمینه ای بر روی Valves برنز NIBCO برای قیمت و در دسترس بودن با کارخانه مشورت کنید
[ترجمه گوگل]ارائه شده به عنوان یک گزینه مجدد زمینه در شیر برنز NIBCO برای قیمت و دسترسی به کارخانه مشورت کنید

12. A retrofit diverter switch which has a mechanical and electrical interface that is compatible with the existing designs is provided.
[ترجمه ترگمان]یک سوییچ diverter retrofit که دارای یک رابط مکانیکی و الکتریکی است که با طرح های موجود سازگار است ارایه شده است
[ترجمه گوگل]یک سوپاپ دیودر تکمیل شده که یک رابط مکانیکی و الکتریکی دارد که با طرح های موجود سازگار است

13. The retrofit program will be carried out at the Montreal facilities.
[ترجمه ترگمان]برنامه مقاوم سازی در تاسیسات مونترال اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]برنامه تکمیل شده در مراکز مونترال اجرا خواهد شد

14. Some experiences of the mill retrofit including equipment import, non standard sets complement and commissioning test run in Guangzhou Paper Mill recent years are summarized in this paper.
[ترجمه ترگمان]برخی از تجارب مقاوم سازی آسیاب، شامل واردات تجهیزات، مجموعه های استاندارد مکمل و راه اندازی آزمایش در این مقاله در سال اخیر در این مقاله خلاصه شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از تجارب مجتمع آسیاب شامل واردات تجهیزات، مجموعه های غیر استاندارد و تکمیل آزمایشی در سال های اخیر میلگرد گوانگژو در این مقاله خلاصه شده است

پیشنهاد کاربران

تکمیل

بازسازی، بازسازی کردن

تجهیز کردن

خوراندن و افزودن لوازم و وسایل به یک وسیله که پیش از این نداشته تا برای یک هدف ویژه بکار گرفته شود

بازسازی

Historical buildings retrofit in the Mediterranean area

بازسازی ساختمان های تاریخی در منطقه مدیترانه ای

مقاوم سازی ( در متون سازه ای )

بهسازی - ترمیم - تقویت

بهسازی، بهسازی کردن
این واژه در اصل بوده:
. . . Renovation throught fiting new

بهسازی
مقاوم سازی
ترمیم کردن

بازسازی

بهینه سازی، به سازی، دوباره سازی

بازسازی
احیا


کلمات دیگر: