1. Three Blind Mice is a well-known troll. ".
[ترجمه ترگمان]سه موش کور یک غول معروف است \"
[ترجمه گوگل]سه موش نابینا به خوبی شناخته شده است '
2. A well-constructed troll will provoke irate or confused responses from flamers and newbies.
[ترجمه ترگمان]یک ترول که به خوبی ساخته شده باشد، واکنش های خشمگین یا سردرگم from و تازه واردها را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]یک ترول ساخته شده به خوبی ساخته خواهد شد پاسخ های مبهم و یا اشتباه فلامنر و تازه واردان
3. I would troll for fish from the rowboat.
[ترجمه ترگمان]از یک قایق پارویی برای صید ماهی استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من برای ماهی از کشتی قایقرانی تسلیم شدم
4. Each troll held a double-headed axe. Between thumb and forefinger.
[ترجمه ترگمان]هر ترول یک تبر دو نفره را در دست داشت بین شست و انگشت
[ترجمه گوگل]هر ترول یک تبر دوساله داشت بین انگشت شست و انگشت
5. It's certainly true that both will now troll for votes in the same middle waters.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت داره که هر دوی ما در حال حاضر هر دو رای برای رای دادن به آب های وسطش پیدا می کنن
[ترجمه گوگل]مطمئنا این درست است که هر دو در حال حاضر برای رأی دادن در آب های محاصره قرار دارند
6. The troll thought that was sensible, so he waited.
[ترجمه ترگمان]غول فکر می کرد که این کار عاقلانه است، بنابراین منتظر ماند
[ترجمه گوگل]ترول فکر کرد که منطقی بود، بنابراین او منتظر بود
7. It also makes Troll flesh virtually impossible to eat unless it is very thoroughly cooked.
[ترجمه ترگمان]این همچنین باعث می شود که ترول عملا خوردن را غیر ممکن کند مگر اینکه کاملا پخته شود
[ترجمه گوگل]این نیز باعث می شود گاو ترول تقریبا غیرممکن باشد، مگر اینکه کاملا پخته شده باشد
8. The oldest and biggest billy goat knocked the troll into the stream, and no one ever heard from him again.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین و قدیمی ترین بز ماده جن را در جریان آب انداخت و هیچ کس دیگر خبری از او نشد
[ترجمه گوگل]قدیمی ترین و بزرگترین بز گوزن را به جریان انداخت و هیچ کس دیگر از او خوابیده بود
9. In the Troll Country Chaos warbands fight each other for supremacy and Orc armies gather their strength to invade south.
[ترجمه ترگمان]در سرزمین ترول، هرج و مرج و هرج و مرج به نفع یکدیگر می جنگند و نیروهای او رکی خود را برای حمله به جنوب جمع می کنند
[ترجمه گوگل]در کشور ترول هرج و مرج، هر یک از طرفداران مبارزه برای برتری، یکدیگر را می گیرند و ارتش اورک قدرت خود را به حمله به جنوب می رساند
10. During the battle five Troll Slayers distinguished themselves by attacking and destroying three Trolls which were perilously close to crushing Duregar himself.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ پنج ترول پیر خود را با حمله کردن و نابود کردن سه غول غارنشین که به نحو خطرناکی به خود نزدیک بودند تا خود را له کنند
[ترجمه گوگل]در طی نبرد، پنج تلهیل ترول خود را با حمله و نابود کردن سه ترول تشخیص دادند که به شدت نزدیک به خرد کردن دورگار بود
11. The troll again asked his question and learned that an even bigger goat would soon cross his bridge.
[ترجمه ترگمان]غول دوباره سوال او را پرسید و فهمید که یک بز هم خیلی زود از پل عبور خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تلل دوباره از سوالش پرسید و متوجه شد که بز بز بزرگتر به زودی از پل خود عبور می کند
12. The goats grew nice and fat, and the troll never bothered them again.
[ترجمه ترگمان]بزها خوب و چاق می شدند و ترول دیگر هیچ وقت آن ها را آزار نمی داد
[ترجمه گوگل]بز ها بزرگ و چرب شدند و ترول هرگز آنها را ناراحت نکرد
13. A Troll stepped unwittingly into a steaming puddle and immediately began to dissolve.
[ترجمه ترگمان]یک ترول، بی آن که خود بخواهد، بی آن که چیزی بگوید، خود را در یک گودال پر از آب فرو برد و بلافاصله شروع به حل شدن کرد
[ترجمه گوگل]یک ترول به طور ناخواسته به لانه بخار بخار گرفت و بلافاصله شروع به انحلال نمود
14. If a Troll suffers harm his flesh will almost instantly re-grow.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ترول رنج ببرد، پوستش تقریبا به سرعت رشد می کند
[ترجمه گوگل]اگر یک ترول به او آسیب برساند، گوشت آن تقریبا بلافاصله دوباره رشد می کند
15. Troll Female - " I feel pretty, oh so pretty ( spit ) . "
[ترجمه ترگمان]ترول زن گفت: \" من احساس زیبایی می کنم، اه بسیار زیبا
[ترجمه گوگل]ترول زن - 'من احساس بسیار، او خیلی زیبا (تف) '