کلمه جو
صفحه اصلی

troll


معنی : چرخش، غول یا جن ساکن غار وکوه، گشتن، سراییدن، دایره وار حرکت کردن، چرخیدن، چرخاندن
معانی دیگر : غلتیدن، غلتاندن، گردیدن، تریدن، (آواز) به نوبت خواندن، با اشتیاق و صدای بلند خواندن، (برای ماهیگیری) تور را از عقب قایق در حال حرکت آویختن، تورکشی کردن، (نادر) تند حرف زدن، زبان درازی کردن، (مردم باور اسکاندیناوی) غول یا کوتوله ی ساکن غار و دخمه، ترول، افسانه توتنی غول یا جن ساکن غار وکوه، چرخاندن گرداندن

انگلیسی به فارسی

(افسانه توتنی) غول یا جن ساکن غار وکوه، دایره وارحرکت کردن، چرخیدن، چرخاندنگرداندن، گشتن، سراییدن،چرخش


ترول، چرخش، غول یا جن ساکن غار وکوه، دایره وار حرکت کردن، چرخاندن، سراییدن، چرخیدن، گشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trolls, trolling, trolled
(1) تعریف: to trail (a fishing line or lure) behind a slowly moving boat.

(2) تعریف: to attempt to catch (fish or the like) by using a line trailed behind a boat.

(3) تعریف: (slang) to search (an area) for something or someone.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: troller (n.)
• : تعریف: to fish by trailing a line behind a slowly moving boat.
اسم ( noun )
• : تعریف: in Scandinavian folklore, an ugly manlike creature that lived in a cave or under a bridge.

• legendary scandinavian creature that lives in caves; round, rotation, spin
fish by pulling the bait and line through the water; sing in a loud or fish by trailing a baited line through the water; speak or sing in a loud rolling manner; roll; send intentionally erroneous messages to message boards in order to lure others to
a troll is an imaginary creature in scandinavian mythology. trolls look like very ugly people, live in caves or mountains, and turn to stone at daybreak.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] پیامی (در یک گروه خبری ) که فقط به منظور تحریک جوابگویی دیگران پست می شود. این نوع پیامها غالباً حاوی اطلاعات غلط و یا فحاشی هستند. طبیعتاً فرستنده ی این نوع پیامها باید فرد احمقی باشد .( از troll یک واژه ی ماهیگیری .)

مترادف و متضاد

elf


Synonyms: demon, dwarf, giant, gnome, goblin, hobgoblin, kobold, leprechaun, monster, mythical creature, ogre


چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

غول یا جن ساکن غار و کوه (اسم)
troll

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

سراییدن (فعل)
sing, intone, warble, vocalize, troll

دایره وار حرکت کردن (فعل)
orbit, troll

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

چرخاندن (فعل)
wind, swivel, pivot, rotate, spin, troll

جملات نمونه

1. Three Blind Mice is a well-known troll. ".
[ترجمه ترگمان]سه موش کور یک غول معروف است \"
[ترجمه گوگل]سه موش نابینا به خوبی شناخته شده است '

2. A well-constructed troll will provoke irate or confused responses from flamers and newbies.
[ترجمه ترگمان]یک ترول که به خوبی ساخته شده باشد، واکنش های خشمگین یا سردرگم from و تازه واردها را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]یک ترول ساخته شده به خوبی ساخته خواهد شد پاسخ های مبهم و یا اشتباه فلامنر و تازه واردان

3. I would troll for fish from the rowboat.
[ترجمه ترگمان]از یک قایق پارویی برای صید ماهی استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من برای ماهی از کشتی قایقرانی تسلیم شدم

4. Each troll held a double-headed axe. Between thumb and forefinger.
[ترجمه ترگمان]هر ترول یک تبر دو نفره را در دست داشت بین شست و انگشت
[ترجمه گوگل]هر ترول یک تبر دوساله داشت بین انگشت شست و انگشت

5. It's certainly true that both will now troll for votes in the same middle waters.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت داره که هر دوی ما در حال حاضر هر دو رای برای رای دادن به آب های وسطش پیدا می کنن
[ترجمه گوگل]مطمئنا این درست است که هر دو در حال حاضر برای رأی دادن در آب های محاصره قرار دارند

6. The troll thought that was sensible, so he waited.
[ترجمه ترگمان]غول فکر می کرد که این کار عاقلانه است، بنابراین منتظر ماند
[ترجمه گوگل]ترول فکر کرد که منطقی بود، بنابراین او منتظر بود

7. It also makes Troll flesh virtually impossible to eat unless it is very thoroughly cooked.
[ترجمه ترگمان]این همچنین باعث می شود که ترول عملا خوردن را غیر ممکن کند مگر اینکه کاملا پخته شود
[ترجمه گوگل]این نیز باعث می شود گاو ترول تقریبا غیرممکن باشد، مگر اینکه کاملا پخته شده باشد

8. The oldest and biggest billy goat knocked the troll into the stream, and no one ever heard from him again.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین و قدیمی ترین بز ماده جن را در جریان آب انداخت و هیچ کس دیگر خبری از او نشد
[ترجمه گوگل]قدیمی ترین و بزرگترین بز گوزن را به جریان انداخت و هیچ کس دیگر از او خوابیده بود

9. In the Troll Country Chaos warbands fight each other for supremacy and Orc armies gather their strength to invade south.
[ترجمه ترگمان]در سرزمین ترول، هرج و مرج و هرج و مرج به نفع یکدیگر می جنگند و نیروهای او رکی خود را برای حمله به جنوب جمع می کنند
[ترجمه گوگل]در کشور ترول هرج و مرج، هر یک از طرفداران مبارزه برای برتری، یکدیگر را می گیرند و ارتش اورک قدرت خود را به حمله به جنوب می رساند

10. During the battle five Troll Slayers distinguished themselves by attacking and destroying three Trolls which were perilously close to crushing Duregar himself.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ پنج ترول پیر خود را با حمله کردن و نابود کردن سه غول غارنشین که به نحو خطرناکی به خود نزدیک بودند تا خود را له کنند
[ترجمه گوگل]در طی نبرد، پنج تلهیل ترول خود را با حمله و نابود کردن سه ترول تشخیص دادند که به شدت نزدیک به خرد کردن دورگار بود

11. The troll again asked his question and learned that an even bigger goat would soon cross his bridge.
[ترجمه ترگمان]غول دوباره سوال او را پرسید و فهمید که یک بز هم خیلی زود از پل عبور خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تلل دوباره از سوالش پرسید و متوجه شد که بز بز بزرگتر به زودی از پل خود عبور می کند

12. The goats grew nice and fat, and the troll never bothered them again.
[ترجمه ترگمان]بزها خوب و چاق می شدند و ترول دیگر هیچ وقت آن ها را آزار نمی داد
[ترجمه گوگل]بز ها بزرگ و چرب شدند و ترول هرگز آنها را ناراحت نکرد

13. A Troll stepped unwittingly into a steaming puddle and immediately began to dissolve.
[ترجمه ترگمان]یک ترول، بی آن که خود بخواهد، بی آن که چیزی بگوید، خود را در یک گودال پر از آب فرو برد و بلافاصله شروع به حل شدن کرد
[ترجمه گوگل]یک ترول به طور ناخواسته به لانه بخار بخار گرفت و بلافاصله شروع به انحلال نمود

14. If a Troll suffers harm his flesh will almost instantly re-grow.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ترول رنج ببرد، پوستش تقریبا به سرعت رشد می کند
[ترجمه گوگل]اگر یک ترول به او آسیب برساند، گوشت آن تقریبا بلافاصله دوباره رشد می کند

15. Troll Female - " I feel pretty, oh so pretty ( spit ) . "
[ترجمه ترگمان]ترول زن گفت: \" من احساس زیبایی می کنم، اه بسیار زیبا
[ترجمه گوگل]ترول زن - 'من احساس بسیار، او خیلی زیبا (تف) '

پیشنهاد کاربران

پیام توهین آمیز ( به منظور تحریک افراد به پاسخگویی در فضای مجازی )

کوتوله های فضای مجازی
فحاشان مجازی

پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرقه انگیز ) در فضای مجازی

Social media accounts tracked to 📌troll📌 farms run by them have ramped up disinformation after several major events this year

کسی که عمدا در فضاهای مجازی پیامهای آزاردهنده برای اشهاص ارسال می کند

جستجو کردن یک مکان با دقت:
to troll internet

این کلمه در فضای مجازی زیاد استفاده ی میشود و به معنی از روی عمد پیام های آزار دهنده دادن که موجب دعوا و جر و بحث بین اشخاص میشود.

کوتوله ، جن، غول

سر کار گذاشتن

در فضای مجازی، به عنوان اذیت کردن مردم شناخته میشه😁 فرقی نداره فحاشی، شایعه پراکنی. . .
مثلا بعضی از یوتیوبرای یک بازی، یه فیلم تهیه میکنن از کشتن استریمر های اون بازی.
مثلا این تایتل ویدیو شون: Trolling Krunker Twitch Streamers

اگر اسم باشد دو معنا دارد:
1 - در داستانها به موجودات خیالی گفته می شود که خیلی زشت بوده و معمولاحیله گر و پرخاشگر هستند.
2 - در مورد فضای مجازی به افرادی گفته می شود که پیام های توهین آمیز و آزاردهنده ارسال می کنند فقط به این منظور که واکنش افراد دیگر را ببینند.


کلمات دیگر: