کلمه جو
صفحه اصلی

turnkey


معنی : زندانبان، دستگاه انحراف سنج زاویه، کلید دار زندان
معانی دیگر : (وابسته به این روش: مقاطعکار کارخانه و غیره را می سازد و ماشین و آلات را نصب می کند و به کار می اندازد و سپس تحویل می دهد) تمام کاری، کلید در دست، (دستگاه و غیره) آماده کار

انگلیسی به فارسی

زندانبان، کلید دار زندان، دستگاه انحراف سنج زاویه


کلید دست، زندانبان، دستگاه انحراف سنج زاویه، کلید دار زندان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: turnkeys
• : تعریف: one who has control of the keys in a prison or jail; jailer.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to a building, system, or the like, that is sold, supplied, or installed complete and ready to occupy or operate.

• fully ready for use, ready to be put into operation; intended for sale after being completely designed and produced
person having the keys, jailer

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مهم، جامع، اصلی ،سیستم کامپیوتر آماده برای یک منظور خاص
[حسابداری] کلید گردان - در قرارداد Turn key طراحی ؛ ساخت و نصب کارخانه تا تحویل آن بعهده پیمانکار است
[ریاضیات] تحویل کامل، کلید به دست

مترادف و متضاد

زندانبان (اسم)
concierge, turnkey, warder

دستگاه انحراف سنج زاویه (اسم)
turnkey

کلیددار زندان (اسم)
turnkey

جملات نمونه

1. Also available are neural-network-based turnkey software packages.
[ترجمه ترگمان]همچنین بسته های نرم افزاری turnkey مبتنی بر شبکه عصبی نیز موجود هستند
[ترجمه گوگل]همچنین بستههای نرم افزاری دستگیره مبتنی بر عصبی در دسترس هستند

2. The system functions as a turnkey management solution to service providers, making their operation more efficient and profitable.
[ترجمه ترگمان]این سیستم بعنوان یک راه حل مدیریتی برای ارایه دهندگان خدمات عمل می کند و عملیاتی را کارآمدتر و سودآور می کند
[ترجمه گوگل]این سیستم به عنوان یک راه حل مدیریت کلید دستیابی به ارائه دهندگان خدمات عمل می کند و باعث می شود عملیات آنها کارآمد و سودآورتر شود

3. Turnkey systems arrived soon after and the technology began to evolve and grow rapidly.
[ترجمه ترگمان]سیستم های Turnkey به زودی فرا رسیدند و تکنولوژی به سرعت تکامل یافت و به سرعت رشد کرد
[ترجمه گوگل]سیستم های کلید در دست به زودی پس از آن وارد شده و تکنولوژی شروع به تکامل و رشد سریع می کند

4. Their role has changed from turnkey to nurse but many grew up with the expectation that Rampton would be their career.
[ترجمه ترگمان]نقش آن ها از سمت زندانبان به پرستار تغییر کرده است، اما بسیاری از آن ها با این انتظار بزرگ شده اند که Rampton شغل آن ها باشد
[ترجمه گوگل]نقش آنها از کلید به پرستار تغییر کرده است، اما بسیاری از آنها انتظار داشتند که رمپپورت حرفه آنها باشد

5. The 2D market is mainly for turnkey systems.
[ترجمه ترگمان]بازار ۲ بعدی عمدتا برای سیستم های زندانبان است
[ترجمه گوگل]بازار 2D عمدتا برای سیستم های کلید در دست است

6. The software is not a turnkey system that can be simply loaded and run.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار یک سیستم turnkey نیست که می تواند به سادگی بارگیری و اجرا شود
[ترجمه گوگل]این نرم افزار یک سیستم کلید در دست نیست که می تواند به راحتی بارگیری و اجرا شود

7. Roker, Tom, turnkey who greets Pickwick on his arrival at the Fleet, and finds him accommodation.
[ترجمه ترگمان]در آن حال، تام، زندانبان که بعد از ورودش به فلیت و یک از Pickwick به او سلام و احوال پرسی کرد و او را در آنجا ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]راک، تام، کلید دست که با ورود وی به ناوگان Pickwick تبریک می گوید و محل اقامت او را پیدا می کند

8. Shanghai Turnkey can provide protection system with explosion venting panel solution according to the jobsite's requirements.
[ترجمه ترگمان]Turnkey شانگهای می تواند با توجه به الزامات jobsite، یک سیستم حفاظتی را با فضای خالی تخلیه کند
[ترجمه گوگل]کلید روشنایی شانگهای می تواند سیستم حفاظت با راه حل پانل تهویه انفجاری را با توجه به نیازهای شغل ارائه دهد

9. Back in 194 each cellblock had its own turnkey. A guard could have been bribed real easy to let someone - maybe two or three someones - into the block, and, yes, even into Diamond's cell.
[ترجمه ترگمان]در این ساختمان، هر ساختمان، زندانبان خاص خودش را داشت یک نگهبان ممکن بود به راحتی به کسی رشوه داده شود - شاید دو یا سه نفر یک - یا سه نفر دیگر - یا حتی در سلول الماس
[ترجمه گوگل]در سال 194 هر سلول بلوک کلید اصلی خود را داشت یک گارد می توانست به راحتی رشوه داده شود تا کسی - شاید دو یا سه نفر دیگر - به بلوک و بله، حتی به سلول الماس اجازه دهد

10. He has been working as a turnkey for more than 20 years.
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۰ سال است که به عنوان زندانبان کار می کند
[ترجمه گوگل]او بیش از 20 سال کار کرده است

11. The so-called "turnkey" engineering service consists in production according to the customer requirement of process and production program, providing parts processing set of solutions.
[ترجمه ترگمان]سرویس مهندسی به اصطلاح \"زندانبان\" با توجه به نیاز مشتری به فرآیند و برنامه تولید، که مجموعه ای از راه حل ها را فراهم می کند، تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]خدمات طراحی به اصطلاح 'کلید در دست' شامل تولید بر اساس نیاز مشتری فرآیند و برنامه تولید، ارائه مجموعه ای از راه حل های پردازش قطعات است

12. Elmer has been the night turnkey here for two decades.
[ترجمه ترگمان]بانو هن برای دو دهه اینجا زندانی بوده
[ترجمه گوگل]المر در طول دو دهه به این نتیجه رسید که شب در آن قرار دارد

13. To provide system solutions and turnkey projects, engaging in business equipment sets.
[ترجمه ترگمان]ارائه راه حل های سیستم و پروژه های زندانبان، درگیر شدن در مجموعه های تجهیزات تجاری
[ترجمه گوگل]برای ارائه راه حل های سیستم و پروژه های کلید در دست، درگیر شدن در مجموعه تجهیزات کسب و کار

14. During this melancholy pause, the turnkey read his newspaper with a waggish look.
[ترجمه ترگمان]پس از این سکوت غم انگیز، زندانبان روزنامه اش را با لبخندی حاکی از شادی خواند
[ترجمه گوگل]در طول این مکالمه ملال آور، کلید اصلی روزنامه خود را با یک نگاه دلنشین خواند

15. Having poured out the soup, the turnkey retired.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه سوپ را بیرون ریخت، زندانبان باز آمد
[ترجمه گوگل]پس از ریختن سوپ، کلید سوار بازنشسته شد

پیشنهاد کاربران

موارد کلیدی

کلید روشن

آماده به کار


کلمات دیگر: