1. She put a thimble over the finger when sewing.
[ترجمه ترگمان]وقتی مشغول دوخت و دوز بود، انگشتانه را روی انگشتش گذاشت
[ترجمه گوگل]هنگام خیاطی، یک انگشت روی انگشت گذاشت
2. A child's game of hunt the thimble doesn't feel creative.
[ترجمه ترگمان]یک بازی بچگانه که thimble را شکار می کند، احساس خلاقیت نمی کند
[ترجمه گوگل]بازی کودک برای شکار شستشو خلاق نیست
3. With a finger in the thimble, you push through space until you reach the surface of the computer-generated object.
[ترجمه ترگمان]با یک انگشت در انگشتانه، شما تا زمانی که به سطح شی ایجاد شده توسط کامپیوتر برسید، از فضای خالی عبور می کنید
[ترجمه گوگل]انگشت خود را در انگشت قرار دهید تا از طریق فضا عبور کنید تا به سطح شیء تولید شده کامپیوتر برسید
4. He had the brains of a thimble.
[ترجمه ترگمان]او مغز انگشتانه داشت
[ترجمه گوگل]او مغز یک سینه داشت
5. The first person to find the thimble hides it the next time.
[ترجمه ترگمان]اولین کسی که the را پیدا می کند دفعه بعد آن را پنهان می کند
[ترجمه گوگل]نخستین فردی که قرص را پیدا می کند، دفعه بعد پنهان می کند
6. Every Tuesday morning you forgot your thimble, every Tuesday afternoon you held out your palm for the cut of the cane.
[ترجمه ترگمان]هر سه شنبه thimble را فراموش کرده ای، هر سه شنبه بعد از ظهر روز سه شنبه کف دستت را برای بریدن چوب در دست می گیری
[ترجمه گوگل]هر سه شنبه صبح شما جای خود را فراموش کردید، هر سه شنبه بعد از ظهر شما کف دست خود را برای برش عصا برگزار کردید
7. The shoe and the thimble in Monopoly have been replaced with little pills that help us along to Boardwalk.
[ترجمه ترگمان]کفش و انگشتانه در Monopoly جایگزین قرص های کوچکی شده اند که به ما کمک می کنند تا به Boardwalk برسیم
[ترجمه گوگل]کفش و شانه در انحصار با قرص های کوچکی جایگزین شده اند که به ما کمک می کنند به همراه Boardwalk
8. The Phantom looks simple: A thimble is attached to a jointed arm made of black steel rods.
[ترجمه ترگمان]فانتوم به نظر ساده می آید: A به بازوی jointed ساخته شده از میله های فولادی سیاه متصل شده است
[ترجمه گوگل]فانتوم به نظر می رسد ساده انگشتی به بازوی متصل شده از میله های فولادی سیاه متصل است
9. Won't, you see me had been bought, nuo, thimble.
[ترجمه ترگمان]نمی بینی که من با انگشتانه، انگشتانه و انگشتانه خریدم
[ترجمه گوگل]نمی دونم، من می دونستم خریدم
10. The product can be directly made into flat thimble without warping and deformation.
[ترجمه ترگمان]این محصول می تواند مستقیما به انگشتانه تخت بدون تغییر شکل و تغییر شکل تبدیل شود
[ترجمه گوگل]این محصول را می توان به طور مستقیم به شانه صاف بدون تغییر و اصلاح شکل داد
11. Take this thimble and with it bale out the water in the pond till there isn't a drop left.
[ترجمه ترگمان]این انگشتانه را بگیر و با آن، آب را در آبگیر، تا وقتی که یک قطره باقی نمانده باشد
[ترجمه گوگل]این لکه ها را بردارید و با آب آن را در آبگیر بچرخانید تا یک قطره چپ نباشد
12. Reeling shaft: Air compression thimble type.
[ترجمه ترگمان] : Reeling thimble compression: Air Air Air Air Air::::::::::::::::
[ترجمه گوگل]چرخش شفت نوع فشرده سازی هوا
13. An acceptable thimble is metal and fits snugly on the middle finger of the needle - holding hand.
[ترجمه ترگمان]An قابل قبولی فلز است و به راحتی در انگشت میانی دست نگه داری سوزن قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پایه قابل قبول فلز است و به آرامی روی انگشت وسط سوزن قرار دارد - دست نگه داشتن
14. The beer bottle played in his big hands like a thimble.
[ترجمه ترگمان]بطری آبجو مانند انگشتانه در دست بزرگ او بازی می کرد
[ترجمه گوگل]بطری آبجو در دست های بزرگش مثل یک انگشت شست
15. Agnes, open that sewing box and pass me a thimble, will you?
[ترجمه ترگمان]اگنس جعبه خیاطی را باز کن و یک انگشتانه به من بده
[ترجمه گوگل]آگنس، جعبه خیاطی را باز کنید و یک قاشق مرطوب را بردارید، آیا می خواهید؟