تاپس، بالا، تاپ، راس، نوک، قله، اوج، فرفره، رو، سر، رویه، تپه، کروک، فرق سر، روپوش، درجه یک فوقانی، فرق، کج کردن
tops
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of highest quality, rank, or the like.
• مشابه: boss
• مشابه: boss
- The teachers here are tops.
[ترجمه بهادر اسلامی] معلم های اینجا از بهترین ها هستن . @لَنگویچ
[ترجمه ترگمان] معلم ها در اینجا در صدر قرار دارند[ترجمه گوگل] معلمان در اینجا هستند تاپس
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. prec. by the) one that is considered to be the best in some quality or achievement.
• (slang) very good, great, exceptional
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] سیستم عامل روی نوار مغناطیسی ؛ تاپس
[نساجی] فتیله پشمی - بسته های فتیله فاستونی - تاپس - دسته الیاف به صورت توده فتیله ای
[نساجی] فتیله پشمی - بسته های فتیله فاستونی - تاپس - دسته الیاف به صورت توده فتیله ای
جملات نمونه
1. boys spin tops
پسرها فرفره می چرخانند.
2. a book that tops the list
کتابی که در صدر فهرست قرار دارد
3. to keep the tops of pictures on a level
بالای عکس ها را همتراز کردن
4. the clouds had sharp and reddish tops
ابرها سرهای تیز و سرخ رنگ داشتند.
5. when it comes to painting he tops all his rivals
در نقاشی از همه ی رقیبان خود بهتر است.
6. Milk bottle tops are made of tin foil.
[ترجمه ترگمان]شیره ای بطری شیر از فویل حلبی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]توری های بطری شیر از فویل قلع ساخته می شود
[ترجمه گوگل]توری های بطری شیر از فویل قلع ساخته می شود
7. There is still snow on the mountain tops.
[ترجمه ترگمان]هنوز روی قله کوه برف هست
[ترجمه گوگل]هنوز هم برف در بالای کوه وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز هم برف در بالای کوه وجود دارد
8. The birds skimmed the tops of the waves.
[ترجمه ترگمان]پرندگان نوک امواج را حمل می کردند
[ترجمه گوگل]پرندگان از بالای امواج امتناع می کنند
[ترجمه گوگل]پرندگان از بالای امواج امتناع می کنند
9. It should take two hours tops.
[ترجمه ترگمان]باید حداکثر ۲ ساعت طول بکشه
[ترجمه گوگل]این باید دو ساعت طول بکشد
[ترجمه گوگل]این باید دو ساعت طول بکشد
10. On the tops of very high mountains snow persists throughout the year.
[ترجمه ترگمان]در قله های کوه های بلند، برف در طول سال ادامه دارد
[ترجمه گوگل]بر روی بالای کوه های بسیار زیاد برف در طول سال ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]بر روی بالای کوه های بسیار زیاد برف در طول سال ادامه می یابد
11. Snow had whitened the tops of the trees.
[ترجمه ترگمان]برف نوک درختان را سفید کرده بود
[ترجمه گوگل]برف سفید ترین قسمتهای درختان را داشت
[ترجمه گوگل]برف سفید ترین قسمتهای درختان را داشت
12. He tops his father by half a head.
[ترجمه ترگمان]سر تا پای پدرش را بالا می برد
[ترجمه گوگل]او پدر نیمه سر خود را بالا می برد
[ترجمه گوگل]او پدر نیمه سر خود را بالا می برد
13. There was snow on the hill tops but not in the valley.
[ترجمه ترگمان]روی قله تپه برف می بارید اما نه در دره
[ترجمه گوگل]برف بر روی تپه های تپه وجود داشت اما در دره نیست
[ترجمه گوگل]برف بر روی تپه های تپه وجود داشت اما در دره نیست
14. On the tops of some mountains snow persists throughout the year.
[ترجمه ترگمان]در قله های یک کوه یخی در طول سال ادامه دارد
[ترجمه گوگل]برف در برخی از کوه ها برف در طول سال ادامه دارد
[ترجمه گوگل]برف در برخی از کوه ها برف در طول سال ادامه دارد
پیشنهاد کاربران
1 ) توپه, حرف نداره
2 ) فوق فوقش
2 ) فوق فوقش
حداکثر
من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
languageyar@
من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
languageyar@
فرفره
نهایتا، در نهایت، خونه ی پُر
سَر پوش
کلمات دیگر: