1. You'vegot a smudge of soot on your cheek.
[ترجمه ترگمان] یه لکه خاکستر روی گونه تو پیدا کردی
[ترجمه گوگل]شما یک لکه دار از دوده روی گونه خود دارید
2. There was a dark smudge on his forehead.
[ترجمه ترگمان]لکه سیاهی بر پیشانی اش نقش بست
[ترجمه گوگل]لکه های تیره روی پیشانی اش وجود داشت
3. The police identified the murderess from a smudge of blood on the shirt.
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل را از یک لکه خون بر روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس این قاتل را از یک لکه خون در پیراهن شناسایی کرد
4. A grey smudge appeared on the horizon. That must be Calais, thought Fay.
[ترجمه ترگمان]لکه خاکستری رنگی در افق پدیدار شد باخود گفت: این باید کاله باشد
[ترجمه گوگل]پراکنده خاکستری در افق ظاهر شد این باید کاله باشد، فای فکر کرد
5. Don't touch it! You'll smudge the ink.
[ترجمه ترگمان]دست نزن! تو جوهر رو لکه می کنی
[ترجمه گوگل]آن را لمس نکن! شما جوهر را لکه دار می کنید
6. The police identified the murderer from a smudge of blood on the shirt.
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل را از یک لکه خون بر روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس قاتل را از یک لکه خون در پیراهن شناسایی کرد
7. She kissed me, careful not to smudge me with her fresh lipstick.
[ترجمه ترگمان]او مرا بوسید، مراقب بود که با ماتیک fresh مرا سیاه نکند
[ترجمه گوگل]او مرا بوسید، دقت نکنید که با رژۀ تازه خود را لکه دار کنید
8. Smudge the outline using a cotton-wool bud.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی طرح را با استفاده از نطفه پنبه - پشم مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از پشم پنبه پانزده را پاره کنید
9. There was a smudge of flour on the tip of Toni's nose.
[ترجمه ترگمان]روی نوک بینی تونی یک لکه آرد بود
[ترجمه گوگل]یک نقطه ضخیم آرد در نوک بینی تونی وجود دارد
10. Blend and smudge the darker colours under the bottom lashes from the outer corner to the middle of the eye.
[ترجمه ترگمان]تمام رنگ های تیره تر زیر سایه مژه ها را از گوشه خارجی تا وسط چشم به هم بزنید و به هم بزنید
[ترجمه گوگل]رنگ های تیره تر را زیر ریسمان های پایین از گوشه بیرونی تا وسط چشم مخلوط کنید
11. I then deliberately smudge the area with my fingers and pick out the highlights with a plastic eraser.
[ترجمه ترگمان]سپس به عمد منطقه را با انگشتانم تمیز می کنم و هایلایت ها را با یک پاک کن پلاستیکی برجسته می کنم
[ترجمه گوگل]سپس به طور عمدی ناحیه را با انگشتانم پراکنده می کنم و با پاک کننده پلاستیکی برجسته می کنم
12. A smudge of catsup made paint on her chin.
[ترجمه ترگمان]یک لکه سس گوجه فرنگی روی چانه او نقاشی شده بود
[ترجمه گوگل]یک نقاشی catsup رنگ بر روی چانه اش ساخته شده است
13. Typically the fisherman is a lone black smudge hunched on his bait-box for hours at a time.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، ماهیگیر تنها یک لکه سیاه تنها بر روی طعمه خود به مدت چند ساعت در یک زمان قرار دارد
[ترجمه گوگل]به طور معمول، ماهیگیر یک لکه سیاه و سفید تنها یک بار در ساعت در جعبه طعمه خود قرار دارد
14. Which type to choose Waterproof Shouldn't smudge or run in water, but many do.
[ترجمه ترگمان]کدام نوع برای انتخاب ضد آب نباید در آب کثیف شود یا اجرا شود، اما بسیاری از آن ها انجام می دهند
[ترجمه گوگل]کدام نوع را انتخاب کنید ضد آب نباید لکه دار شود و یا در آب اجرا شود، اما بسیاری انجام می دهند