کلمه جو
صفحه اصلی

resistor


معنی : مقاومت، اسباب مقاوم در برابر برق، عنصر مقاوم
معانی دیگر : (برق) ایستاگر، رزیستور، رئوستا، resister اسباب مقاوم در برابر برق

انگلیسی به فارسی

( resister )اسباب مقاوم در برابر برق، مقاوم


مقاومت، عنصر مقاوم


مقاومت، عنصر مقاوم، اسباب مقاوم در برابر برق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of an electric circuit that provides resistance to some of the current.

• (electricity) device that causes electrical resistance (used to control the flow of an electrical current)
a resistor is a device which is designed to increase the resistance in an electrical circuit; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مقاومت
[برق و الکترونیک] مقاومت قطعه ساخته شده برای ایجاد مقدار معینی مقاومت . مقاومت در مدار، مقدار جریان را محدود می کند یا افت ولتاژ به وجود می آورد . انواع اصلی مقاومتهای مجزا عبارت اند از کربن - مرکب، کربن پوسه ای، سیم پیچی، پوسه فلزی و پوسه سرعتی . همچنین تراشه های مقاومتی پوسه - نارک و پوسه ضخیم ( سرمتی ) و شبکه های مقاومتی نیز وجود دارند .
[مهندسی گاز] مقاوم، اسباب مقاوم دربرابربرق، مقاومت
[ریاضیات] مقاومت
[معدن] اتصال زمین (خدمات فنی)

مترادف و متضاد

مقاومت (اسم)
resistance, persistence, opposition, insistence, resistor

اسباب مقاوم در برابر برق (اسم)
resistor, resister

عنصر مقاوم (اسم)
resistor

جملات نمونه

1. I think there's something wrong with the resistor.
[ترجمه محسن نوری] من فکر می کنم رزیستور یک اشکالی دارد.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم مشکلی وجود داشته باشه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم با مقاومت وجود دارد چیزی اشتباه است

2. For example, a resistor pack might contain ten of each value in the E1series from 10 ohms to 10M.
[ترجمه ترگمان]برای مثال یک گروه مقاومت ممکن است شامل ۱۰ عدد از هر مقدار در the از ۱۰ اهم تا ۱۰ M باشد
[ترجمه گوگل]برای مثال، یک بسته مقاومت ممکن است شامل 10 عدد از هر مقدار در E1series از 10 اهم تا 10M باشد

3. A small resistor is connected in series with the coil to limit the current during core saturation.
[ترجمه ترگمان]یک مقاومت کوچک به صورت سری با سیم پیچ متصل می شود تا جریان را در طول اشباع هسته محدود کند
[ترجمه گوگل]یک مقاومت کوچک به صورت سریال با سیم پیچ متصل می شود تا جریان را در طول اشباع هسته محدود کند

4. Rescalc 0 resistor calculator has been much improved since its original release.
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب ۰ مقاومت Rescalc ۰ از زمان انتشار اولیه بسیار بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]محاسبه کننده Rescalc 0 از زمان انتشار اولیه آن بسیار بهبود یافته است

5. The time period is determined by the resistor network Rto R1which are switched through S
[ترجمه ترگمان]دوره زمانی توسط شبکه مقاومت rto R۱which تعیین می شود
[ترجمه گوگل]دوره زمانی توسط شبکه مقاومت Rto R1 تعیین می شود که از طریق S تغییر می کند

6. But for every pure resistor one or more peo-ple are always ready to champion change from the outset.
[ترجمه ترگمان]اما برای هر مقاومت خالص یک یا بیشتر مردم همیشه آماده هستند تا از ابتدا تغییر شکل دهند
[ترجمه گوگل]اما برای هر مقاومت خالص یک یا چند نفر همیشه آماده هستند که از ابتدا قهرمانی را تغییر دهند

7. This resistor absorbs the network signals and stops them bouncing back down the wire.
[ترجمه ترگمان]این مقاومت سیگنال های شبکه را جذب می کند و آن ها را متوقف می کند و آن ها را از سیم پایین می اندازند
[ترجمه گوگل]این مقاومت، سیگنال های شبکه را جذب می کند و آنها را متوقف می کند تا سیم را عقب نگه دارند

8. Rescalc will respond with standard resistor values, listed by accuracy or ascending value, for series or parallel combinations.
[ترجمه ترگمان]Rescalc با مقادیر مقاومت استاندارد، که توسط مقادیر دقت و یا مقادیر صعودی، برای سری یا ترکیبی موازی فهرست شده اند، واکنش نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Rescalc با مقادیر استاندارد مقاومت، با دقت و یا مقدار صعودی، برای ترکیب سری یا موازی، پاسخ خواهد داد

9. Purpose: Cement - coated wire wound resistor is used in transducer trig, derrick and as load resistor widely.
[ترجمه ترگمان]هدف: مقاومت سیم روکش شده با روکش سیمان در trig مبدل، جرثقیل و مقاومت بار به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هدف سیمان - سیم پیچ خورده سیم مقاومت زاویه ای است که در ترانسفورماتور، ترانزیستور و مقاومت به بار به طور گسترده ای استفاده می شود

10. FET resistor, a differential amplifier would be needed.
[ترجمه ترگمان]مقاومت FET، یک تقویت کننده تفاضلی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]FET مقاومت، تقویت کننده دیفرانسیل مورد نیاز است

11. A resistor of several ohm value paralleled with diode can make the circuit achieve an over damping state and suppress the surge voltage.
[ترجمه ترگمان]مقاومت چندین اهم به موازات با دیود می تواند باعث شود که مدار به حالت میرایی بالاتر برسد و ولتاژ موج را مهار کند
[ترجمه گوگل]مقاومت یک مقدار چند اهم برابر با دیود باعث می شود که مدار به حالت ماندگاری بیشتری برسد و ولتاژ افزایش را خنثی کند

12. For transformer, capacitor, resistor and electronic component lead cutting.
[ترجمه ترگمان]برای ترانسفورماتور، خازن، مقاومت و اجزای الکترونیکی برش دارند
[ترجمه گوگل]برای ترانسفورماتور، خازن، مقاومت و قطعات الکترونیک برش برش

13. The valve control, the system dumping resistor control and excitation control is coordinated effectively.
[ترجمه ترگمان]کنترل سوپاپ، سیستم کنترل مقاومت و کنترل تحریک به طور موثر هماهنگ شده است
[ترجمه گوگل]کنترل دریچه، سیستم کنترل مقاومت کششی سیستم و کنترل تحریک به طور موثر هماهنگ است

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. To test resistor R first energize Ch. 1 to bias the test coupon.
[ترجمه ترگمان]برای تست مقاومت ابتدا ر ۱ برای جانبداری از کوپن تست
[ترجمه گوگل]برای آزمایش مقاومت R ابتدا انرژی Ch 1 کوپن آزمون را تعصب کنید

پیشنهاد کاربران

آدم مخالف
Vietnam war Resistors مخالفین جنگ ویتنام

resistor ( فیزیک )
واژه مصوب: مقاومت 2
تعریف: جزیی از مدار الکتریکی که برطبق قانون اهم در برابر عبور جریان ایستادگی می‏کند یا عبور جریان را محدود می‏سازد


کلمات دیگر: