کلمه جو
صفحه اصلی

triad


معنی : سه تایی، ثلاثی، مجموعه سهتایی، مجموع سه چیز، تثلیث
معانی دیگر : سه گانه، سه نفره، سه جزئی، سه بخشی، تثلیک

انگلیسی به فارسی

مجموعه سهتایی


مجموع سه چیز، تثلیث، سه تایی، ثلاثی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: triadic (adj.), triadism (n.)
(1) تعریف: a group of three persons or things that are similar or related.

(2) تعریف: in music, a three-tone chord, usu. the first, third, and fifth notes in a scale.

• threesome, group of three
a triad is a group of three similar things; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مجموعه سه تایی
[برق و الکترونیک] سه تایی گروه مثلثی از سه لکه فسفری کوچک روی صفحه نمایش لامپ تلویزیونی پرتو - کاتدی سه رنگ . هر لکه یکی از سه رنگ اصلی قرمز، سبر یا آبی را هنگام جارو شدن با باریکه الکترونی CRT گسیل می کند . مجموعه ی سه لکه فسفری کی پیکسل را می سازد که کوچکترین عنصر تصویر روی صفحه نمایش است .
[نساجی] سه ظرفیتی
[ریاضیات] سه گانه، سه تائی، ثلاثی، سه وجهی
[پلیمر] سه تایی

مترادف و متضاد

سه تایی (اسم)
trine, trio, triad, triplet

ثلاثی (اسم)
triad

مجموعه سه تایی (اسم)
triad

مجموع سه چیز (اسم)
triad

تثلیث (اسم)
triad, triune, triplication, triplicity

جملات نمونه

1. a triad of symptoms
نشانگان سه گانه،سه نشانه ی بیماری

2. For the faculty, there exists the triad of responsibilities: teaching, research, and service.
[ترجمه ترگمان]برای هیات علمی، سه گانه مسیولیت وجود دارد: آموزش، تحقیق، و خدمات
[ترجمه گوگل]برای اعضای هیات علمی سه تعهد تدریس، تحقیق و خدمات وجود دارد

3. Elwin Silverstein, account executive with the Triad Insurance Group, enjoys the annual holiday brunch his employer hosts.
[ترجمه ترگمان]elwin سیلورستین، مدیر اجرایی گروه بیمه triad، از گذراندن تعطیلات سالانه در میان میزبان کارفرمای خود لذت می برد
[ترجمه گوگل]الوین سیلور اشتاین، مدیر اجرایی با گروه بیمه تریاد، از سالنهای تعطیلات سالانه خود که میزبان کارفرمایان آنها است، برخوردار است

4. But then the Triad thug was falling backward, the knife spinning away harmlessly through the air.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن که قاتل مافیای چینی به پشت افتاد، چاقویی که بی ضرر در هوا پرواز می کرد، به دور خود می چرخید
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، قاتل تریاد سقوط کرد و به عقب برگشت چاقو از هوا بی فایده بود

5. But other alleged triad leaders used violence to muscle their way into the business, according to the police.
[ترجمه ترگمان]اما به گفته پلیس، دیگر رهبران این سه گروه از خشونت برای ماهیچه دادن راه خود در این کار استفاده کرده اند
[ترجمه گوگل]طبق گفته پلیس، رهبران سه گانه دیگر ادعای خشونت آمیز را برای عضلات خود در کسب و کار استفاده می کنند

6. Behind him are three priests representing the male triad.
[ترجمه ترگمان]پشت سر او سه تا کشیش هستند که نمایندگی از تثلیث را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]پشت سر او سه کشیش نشان دهنده مرد سه گانه است

7. The Hong Kong police special triad squad responded with pressure of its own, according to McNicol.
[ترجمه ترگمان]طبق گفته McNicol، گروه سه گانه پلیس هنگ کنگ با فشار خود واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]طبق گفته مک نیکول، پلیس ویژه پلیس هنگ کنگ با فشار شخصی خودش پاسخ داد

8. We also triad to apply the new timing analysis method to X - ray binaries.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از روش آنالیز زمان بندی جدید برای دوتایی پرتو ایکس استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین برای اعمال روش تجزیه و تحلیل زمانبندی جدید به دوتایی های X ray استفاده می کنیم

9. The triad that bears his name is the association of hiatal hernia, gallbladder disease, and diverticulosis.
[ترجمه ترگمان]سه گانه که نام او مربوط به فتق فتق فتق فتق فتق معده، بیماری صفرا و diverticulosis است
[ترجمه گوگل]سه گانه که نام او نام دارد، ارتباط فتق هیاتال، بیماری کیسه صفرا و دیورتیکولوز است

10. Look, CJ, I need someone from outside the Triad who I can trust.
[ترجمه ترگمان]ببین، \"CJ\"، من یه نفر از خارج از \"تراید\" میخوام که بهش اعتماد کنم
[ترجمه گوگل]به نظر من، CJ، من نیاز به کسی از خارج از Triad که من می توانم اعتماد

11. Pheochromocytomas usually present with hypertension and the symptom triad of headaches, diaphoresis and palpitations.
[ترجمه ترگمان]Pheochromocytomas معمولا با فشار خون بالا و علایم triad سردرد، diaphoresis و تپش قلب وجود دارند
[ترجمه گوگل]فئوکروموسیتوم معمولا با فشار خون بالا و علائم سه گانه سردرد، دیافراسیون و تشنج است

12. This coordinate system is called the triad at the point.
[ترجمه ترگمان]این سیستم مختصات \"سه گانه\" نام دارد
[ترجمه گوگل]این سیستم مختصات به نام سه گانه در نقطه نامیده می شود

13. At tetrad stage, dyad, triad, tetrad with micronucleus and polyad appeared.
[ترجمه ترگمان]در مرحله tetrad، dyad، triad با micronucleus و polyad ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]در مرحله تتراد، دیاد، تریاد، تتراد با میکرونوکلئوز و پلیاد ظاهر شد

14. Assemble into a triad body or diad body. Its regulator knob in pressure regulating valve can be locked, to prevent the location changed in the process of working.
[ترجمه ترگمان]تشکیل یک بدن سه گانه یا بدن diad را تشکیل دهید قفل تنظیم کننده آن در سوپاپ تنظیم فشار می تواند قفل باشد تا از تغییر مکان در فرآیند کار جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]ملاقات با یک بدن سه گانه یا بدن مجرد کلید تنظیم کننده آن در شیر تنظیم کننده فشار می تواند برای جلوگیری از تغییر مکان در فرآیند کار قفل شود

15. Assemble into a triad body or diad body through linked bracket which has mounting holes for fixing.
[ترجمه ترگمان]تشکیل یک بدن سه گانه یا بدنه diad از طریق پرانتز متصل که باعث ایجاد سوراخ هایی برای تعمیر می شود
[ترجمه گوگل]به وسیله ی اتصال به یک بدن سه گانه یا چاک داماد که دارای سوراخ های نصب شده برای تثبیت است، مونتاژ کنید

a triad of symptoms

علائم سه‌گانه، سه نشانه‌ی بیماری


پیشنهاد کاربران

مثلث

a group or set of three related people or things
گروه سه نفری از. . .

triad ( موسیقی )
واژه مصوب: آکورد سه‏صدایی
تعریف: آکوردی که از سه‏ صدای مختلف تشکیل شده باشد

در روانشناسی: مثلث سازی


کلمات دیگر: