1. Genetic engineers transpose or exchange bits of hereditary material from one organism to the next.
[ترجمه ترگمان]مهندسین ژنتیک مواد ارثی را از یک ارگانیسم به یک ارگانیسم دیگر منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]مهندسان ژنتیک از یک ارگانیزم به بعد، بیت های موروثی را انتقال می دهند و یا مبادله می کنند
2. Many people inadvertently transpose digits of the ZIP code.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم ناخواسته ارقام کد پستی را اعلام می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد به طور تصادفی تعداد رقم کد پستی را انتقال می دهند
3. We have for instance to transpose the freedom from fear into present circumstances and to help others to make the same journey.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ما باید از ترس در شرایط حاضر و کمک به دیگران برای رسیدن به همان سفر، آزادی را آماده کنیم
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما باید از آزادی از ترس به شرایط کنونی انتقال دهیم و به دیگران کمک کنیم که همان سفر را انجام دهند
4. To see it only need one transpose the four protagonists as follows.
[ترجمه ترگمان]برای این که تنها نیاز به یک مورد داشته باشد، چهار شخصیت به شرح زیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای دیدن آن تنها نیاز به انتقال چهار قهرمان به شرح زیر است
5. The sentence can't transpose.
[ترجمه ترگمان]جمله ام را عوض نکرد
[ترجمه گوگل]حکم نمی تواند انتقال یابد
6. But when you have to transpose by a third or more you have to go back to square one.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی باید تا یک سوم یا بیشتر به این موضوع پی ببری، باید به میدان شماره یک برگردی
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که شما باید با یک سوم یا بیشتر به ترتیب قرار دهید، مجبورید که به یک مربع برسید
7. Transpose all these lines to other keys where range will allow.
[ترجمه ترگمان]تمام این خطوط را به کلیدهای دیگر تقسیم کنید که در آن ها محدوده مجاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمام این خطوط را به کلیدهای دیگر که محدوده آن اجازه می دهد انتقال دهید
8. Taking the transpose of both sides does not change the left - hand side of the equation.
[ترجمه ترگمان]گرفتن صدق هر دو طرف چپ معادله سمت چپ معادله را تغییر نمی دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به انتقال از هر دو طرف، سمت چپ معادله را تغییر نمی دهد
9. Transpose: To change places with another letter, word, lie or illustration.
[ترجمه ترگمان]transpose: برای تغییر مکان با نامه دیگر، کلمه، دروغ یا تصویر سازی
[ترجمه گوگل]انتقال برای تغییر مکان با یک حرف، کلمه، دروغ و یا تصویر دیگر
10. Q: Hey, can you write code to transpose a matrix in 0. 007 KB or less?
[ترجمه ترگمان]سوال: هی، آیا می توان کد را نوشت تا یک ماتریس را در صفر تنظیم کند ۰۰۷ \/ یا کم تر؟
[ترجمه گوگل]کی ام، کد میتونی برای انتقال یک ماتریس در 0 007 کیلو بایت یا کمتر؟
11. Can you transpose this fugue into G major?
[ترجمه ترگمان]- می توانیم این fugue را به صورت G بگذاریم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این فوگ را به G بزرگ انتقال دهید؟
12. Can you transpose this fugue into g major?
[ترجمه ترگمان]- می توانیم این fugue را به عنوان مثال مورد نظر قرار دهیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این فوگ را به g major تغییر دهید؟
13. Dyslexics often transpose letters in a word.
[ترجمه ترگمان]Dyslexics معمولا کلمات را با یک کلمه عوض می کنند
[ترجمه گوگل]دیسلوکسیکها اغلب حروف را در یک کلمه انتقال می دهند
14. Now, transpose this analogy to the gasoline industry.
[ترجمه ترگمان]اکنون، این قیاس را به صنعت بنزین جلب می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این تقلید را به صنعت بنزین منتقل می کند