اسکریپت، بصورت متن نمایشنامه دراوردن
scripting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• process of writing a text for a play (or film, television program, etc.); process of creating a batch file, process of programming a script (computers)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] تهیه فایل آغازگر
پیشنهاد کاربران
scripting ( فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ( فاوا ) )
واژه مصوب: دستورگان نویسی
تعریف: نوعی برنامه نویسی که معمولاً درون یک برنامه کاربردی موجود اجرا می شود
واژه مصوب: دستورگان نویسی
تعریف: نوعی برنامه نویسی که معمولاً درون یک برنامه کاربردی موجود اجرا می شود
اسکریپ نویسی [کامپیوتر]
فیلمنامه نویسی
سناریونویسی
سناریونویسی
کلمات دیگر: