کلمه جو
صفحه اصلی

vidicon


(نوعی دوربین فیلمبرداری تلویزیونی) ویدیکان

انگلیسی به فارسی

(نوعی دوربین فیلمبرداری تلویزیونی) ویدیکان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, highly sensitive television camera tube that forms an image on a photoconductive surface that is then scanned with an electron beam.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] لوله دوربین عکاسی
[برق و الکترونیک] ویدیکن لامپ دوربینی که الگوی چگالی بار آن با نور رساش تشکیل می شود و در سطح نور رسانایی ذخیره می شود که باریکه الکترونی، معمولاً از الکترونهای کم - سرعت آن را می پیماید . کاربرد آن بیشتر در دوربینهای مدار بسته صنعتی و مواردی مانند آن است.

جملات نمونه

1. When the manipulator rotates azimuthally, the CCD vidicon measures point targets on the launching vehicle, from which the position relationship between two vehicles can be obtained by L formula.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کاربر rotates azimuthally می کند، CCD اهداف نقطه ای را روی وسیله نقلیه راه اندازی می کند که از آنجا رابطه موقعیت بین دو خودرو را می توان با فرمول ل به دست آورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که این دستگیره به صورت azimuthally چرخش می کند، اندازه گیری های Vicon CCD اهداف را در وسیله پرتاب نشان می دهد که از طریق آن می توان رابطه موقعیت بین دو وسیله نقلیه را با فرمول L بدست آورد

2. The near-field intensity is measured with a digitizing vidicon camera and a microscope to magnify the near-field pattern of the mode.
[ترجمه ترگمان]شدت میدان نزدیک با دیجیتالی کردن دوربین و یک میکروسکوپ برای بزرگ کردن الگوی میدان نزدیک مد اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]شدت میدان نزدیک با یک دوربین ویدجوی دیجیتالی و یک میکروسکوپ اندازه گیری می شود تا الگوی حالت نزدیک به حالت را افزایش دهد

3. The operation of vidicon cameras is based on the principle of photoconductivity.
[ترجمه ترگمان]عملکرد دوربین های vidicon براساس اصل of است
[ترجمه گوگل]استفاده از دوربین های ویدicon بر اساس اصل هدایت فوتوکراتیک است

4. Add a vidicon around the factory.
[ترجمه ترگمان]یک vidicon را در اطراف کارخانه اضافه کنید
[ترجمه گوگل]یک ویدجون را در اطراف کارخانه اضافه کنید

5. The matrix CCD vidicon is fixed on the wrist of the manipulator of the loading vehicle.
[ترجمه ترگمان]ماتریس CCD ها روی مچ دست بازوی کاربر قفل می شود
[ترجمه گوگل]ماتریکس CCD ویدicon بر روی مچ دست مینیاتور وسیله نقلیه بارگیری شده است

6. It is also pointed that the FPS-SS vidicon is the only compact camera tube which can compete with the solid state pickup devices at present.
[ترجمه ترگمان]همچنین به این نکته اشاره شده است که ایستگاه fps - SS تنها لوله ای کوچک است که می تواند در حال حاضر با دستگاه های pickup حالت جامد رقابت کند
[ترجمه گوگل]همچنین اشاره شده است که Vicon، FPS-SS تنها لوله دوربین جمع و جور است که می تواند در حال حاضر با دستگاه های دستگاه جمع آوری حالت جامد رقابت کند

7. Where can I buy vidicon shield?
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم سپر vidicon بخرم؟
[ترجمه گوگل]کجا می توانم ویجینک سپر را خریداری کنم؟

8. First we put CCD vidicon on fixed point, gather the video picture of sign point on dynamic measured structure by picture gathering card.
[ترجمه ترگمان]اول ما CCD را در نقطه ثابت قرار دادیم، تصویر ویدئویی را بر روی ساختار اندازه گیری دینامیکی توسط کارت جمع آوری تصویر جمع کردیم
[ترجمه گوگل]اول ما Viconicon CCD را در نقطه ثابت قرار داده ایم، تصویر ویدئویی نقطه علامت را بر روی ساختار اندازه گیری پویا با جمع آوری کارت تصویر جمع آوری می کنیم

9. Locale image acquisition mode is used, vidicon completes monitoring and control of main establishment and sensitivity area.
[ترجمه ترگمان]روش کسب تصویر Locale مورد استفاده قرار می گیرد، vidicon نظارت و کنترل ساختمان اصلی و منطقه حساس را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]استفاده از تصویر محلی در منطقه مورد استفاده قرار می گیرد، vidicon کامل نظارت و کنترل منطقه اصلی ایجاد و حساسیت

10. This system had functions with video compression, decode, network transmission, image store, image index playback, long-range control of vidicon, PTZ control and voice frequency alarm.
[ترجمه ترگمان]این سیستم با فشرده سازی ویدئو، رمز گشایی، انتقال شبکه، ذخیره تصویر، کنترل محدوده تصویر، کنترل محدوده طولانی of، کنترل PTZ و هشدار فرکانس صدا عمل می کند
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای توابع با فشرده سازی ویدئو، رمزگشایی، انتقال شبکه، ذخیره سازی تصویر، پخش نمایه تصویر، کنترل دور برد vidicon، کنترل PTZ و زنگ هشدار فرکانس است

11. From the angle of studio design and lighting requirement of vidicon, some common sense about illumination intensity in studio performing area lighting was introduced.
[ترجمه ترگمان]از زاویه طراحی استودیو و نیاز به نورپردازی of، یک حس مشترک در مورد شدت نور در استودیوی اجرا کننده نور در استودیو معرفی شد
[ترجمه گوگل]از زاویه طراحی استودیو و نیاز نورپردازی ویدیکون، بعضی از عالئم رایج در مورد میزان روشنایی در نور پردازی استودیویی انجام شده است

12. Capacity:3 Pro digital SLRs, 3-5 zoom lenses, flash lamp, and pocket digital vidicon or camera.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت: ۳ Pro دیجیتال، لنزهای زوم ۳ - ۵، لامپ فلاش، و دوربین دیجیتال جیبی یا دوربین
[ترجمه گوگل]دوربین های SLR دیجیتال 3 اینچ، 3-5 لنزهای زوم، لامپ فلاش و جیبی دیجیتال یا دوربین

13. The simulation results showed that this algorithm improves the identification speed greatly and realizes the control of shooting angle for the high speed vidicon, so as to track the target real time.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان داد که این الگوریتم سرعت شناسایی را تا حد زیادی بهبود می بخشد و کنترل زاویه عکاسی برای سرعت بالا را درک می کند تا زمان واقعی هدف را ردیابی کند
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان داد که این الگوریتم تا حد زیادی بهبود سرعت شناسایی و متوجه کنترل زاویه عکسبرداری برای vidicon سرعت بالا، به طوری که برای ردیابی هدف زمان واقعی است

14. The platform provides a service of exact orientation of vidicon combine with Geographic Information System (GIS) map.
[ترجمه ترگمان]پلت فرم، ارایه دهنده خدمات جهت گیری دقیق of با نقشه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)است
[ترجمه گوگل]این پلت فرم ارائه خدمات دقیق جهت ترکیب ویدکون با نقشه اطلاعات جغرافیایی (GIS) را فراهم می کند


کلمات دیگر: