کلمه جو
صفحه اصلی

sifting

انگلیسی به فارسی

غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of breaking up the larger parts by passing through a sieve, filtration; act of scattering, dispersal; careful examination, investigation

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] روشی از مرتب کردن داخلی که بوسیله آن رکوردها حرکت داده می شوند تا ورود رکوردهایی دیگر را مجاز سازند

جملات نمونه

1. Crash investigators have been sifting through the wreckage of the aircraft.
[ترجمه ترگمان]بازرسان Crash در حال بررسی لاشه هواپیما هستند
[ترجمه گوگل]محققان سقوط از طریق خراب کردن هواپیما از بین رفته اند

2. He lay on the beach, sifting the sand through his fingers.
[ترجمه ترگمان]او روی ساحل دراز کشیده بود و شن ها را در میان انگشتانش الک می کرد
[ترجمه گوگل]او در ساحل قرار داشت، شن و ماسه را از طریق انگشتانش ریخت

3. Police are sifting through the evidence in the hope of finding more clues.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال بررسی مدارک به امید یافتن نشانه های بیشتر است
[ترجمه گوگل]پلیس از طریق شواهد به امید پیدا کردن سرنخ های بیشتر خرد می شود

4. Police have spent the day sifting through the debris for clues.
[ترجمه ترگمان]پلیس این روز را صرف بازرسی از آوار برای نشانه ها کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس روز را از طریق آوار به سرنخ ها سپرد

5. Police experts are sifting all the evidence with a fine - tooth comb .
[ترجمه ترگمان]متخصصان پلیس همه شواهد را با شانه - مرتب می کنند
[ترجمه گوگل]کارشناسان پلیس، همه شواهد را با یک شانه زیبا و دندانپزشکی جمع کرده اند

6. They spent days carefully sifting through the evidence.
[ترجمه ترگمان]آن ها روزها را با دقت و دقت به بررسی مدارک پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها روزها را با دقت از طریق شواهد، صرف کردند

7. Heavy snow is sifting onto the ground.
[ترجمه ترگمان]برف سنگین بر روی زمین پاشیده می شود
[ترجمه گوگل]برف های سنگین بر روی زمین فرو می ریزند

8. I began sifting through the mass of evidence.
[ترجمه ترگمان]شروع کردم به تجزیه شدن از توده مدارک
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به جمع آوری شواهد

9. The police are sifting the evidence very carefully to try and find the guilty person.
[ترجمه ترگمان]پلیس شواهد را به دقت بررسی می کند تا فرد مقصر را پیدا کند
[ترجمه گوگل]پلیس این مدارک را به دقت بررسی می کند تا سعی کند شخص گناهکار را پیدا کند

10. Police experts were sifting a stash of spare parts this week searching for the identities of yet more machines.
[ترجمه ترگمان]متخصصان پلیس یک انبار قطعات یدکی را در این هفته تحت بررسی قرار دادند و هویت ماشین های بیشتری را جستجو کردند
[ترجمه گوگل]کارشناسان پلیس در این هفته قطعاتی از قطعات را جست وجو کردند تا هویت ماشینهای بیشتری را جستجو کنند

11. By midday Monday, police were sifting through more than 300 tips.
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه، پلیس بیش از ۳۰۰ نکته را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]تا ظهر روز دوشنبه پلیس از طریق بیش از 300 راهنمایی سرگردان شد

12. The discovery was made by accountants sifting through the remains of the Maxwell business empire.
[ترجمه ترگمان]این کشف توسط حسابداران در حال بررسی بقایای امپراطوری تجاری ماکسول صورت گرفت
[ترجمه گوگل]کشف توسط حسابداران از طریق بقایای امپراتوری کسب و کار ماکسول تجزیه شد

13. Firemen sifting through the ashes had heard the click of bangles.
[ترجمه ترگمان]Firemen در میان خاکستر، صدای click النگو را شنیده بودند
[ترجمه گوگل]آتشسوزی که از خاکستر گریبانگیر شده بود، با کلیک بر روی انفجار شنیده بود

14. The problems of sifting out the valuable and proven ingredients of native medicines are formidable.
[ترجمه ترگمان]مشکلات غربال کردن مواد باارزش و ثابت داروهای بومی خطرناک هستند
[ترجمه گوگل]مشکلات جداسازی مواد ارزشمند و اثبات شده از داروهای بومی توانا است

پیشنهاد کاربران

غربال کردن


کلمات دیگر: