کلمه جو
صفحه اصلی

punjabi


اهل پنجاب، پنجابی

انگلیسی به فارسی

اهل پنجاب، پنجابی


زبان پنجابی (از زبان‌های هند و اروپایی)


پنجابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Punjabis
(1) تعریف: a native or inhabitant of the Punjab, a northwestern region of the Indian subcontinent.

(2) تعریف: an Indo-Aryan language of the Punjab.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the Punjab or its people, culture, language, or the like.

• of or pertaining to the punjab region or language
indo-aryan language spoken in punjab

جملات نمونه

1. She is bilingual in English and Punjabi.
[ترجمه ترگمان]او دو زبان انگلیسی و پنجابی است
[ترجمه گوگل]او انگلیسی و پنجابی دو زبانه است

2. However, the family spoke Punjabi exclusively at home and had very strong views on the need to do this.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خانواده به طور انحصاری در خانه صحبت کردند و دیدگاه های بسیار قوی در مورد نیاز به انجام این کار داشتند
[ترجمه گوگل]با این حال، خانواده به طور منحصربفردی در منزل صحبت کردند و دیدگاه بسیار خوبی در مورد نیاز به انجام این کار داشتند

3. As both parents spoke to him in Punjabi for most of the time this did not seem surprising.
[ترجمه ترگمان]همانطور که والدین در اغلب اوقات با او در پنجاب صحبت می کردند، این موضوع تعجب آور به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]همانطور که هر دو پدر و مادر در اغلب اوقات در پنجاب با او صحبت کردند، این به نظر شگفت آور نبود

4. He also noted that Punjabi militant groups, such as Lashkar-e-Jhangvi, and others, such.
[ترجمه ترگمان]او همچنین اشاره کرد که گروه های ستیزه جوی پنجاب مانند لشکر جنگوی و برخی دیگر از این قبیل
[ترجمه گوگل]او همچنین اشاره کرد که گروه های ستیزه جوی پنجابی، مانند لشکر جانسون، و دیگران، چنین است

5. English, Mandarin and Chinese dialects, Tamil, Telugu, Malayalam, Punjabi and Thai are widely used in the country.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی، ماندارین و چینی، تامیل، Telugu، Malayalam، Punjabi و تایلندی به طور گسترده در این کشور مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]انگلیسی، ماندارین و گویش های چینی، تامیل، تلوگو، مالایی، پنجابی و تایلندی به طور گسترده ای در کشور استفاده می شود

6. Punjabi, Sindhi and Pushtu are also widely spoken.
[ترجمه ترگمان]زبان پنجابی، سند و Pushtu نیز به طور گسترده مورد صحبت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]پنجابی، سندی و پوشتو نیز به طور گسترده ای صحبت می شود

7. Gujarati, Punjabi, and Marathi there is much poetic literature, written by Muslims and commencing with the Islamic invocation of Allah, which nevertheless betrays strong Hindu influence.
[ترجمه ترگمان]Gujarati، پنجابی، و Marathi، ادبیات شاعرانه فراوانی وجود دارد که توسط مسلمانان نوشته شده و با نیایش اسلامی خدا شروع می شود، که با این حال نفوذ strong را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]گجراتی، پنجابی، و مراتی، ادبیات شاعرانه بسیاری وجود دارد که توسط مسلمانان نوشته شده و از دعوت اسلامی به خدا شروع شده است، اما با این وجود، نفوذ قدرتمند هندو را رد می کند

8. The Punjabi chief minister's unprecedented threat came just ahead of the start of an annual kite-flying festival in the provincial capital, Lahore, Sunday.
[ترجمه ترگمان]تهدید بی سابقه وزیر اعلی پنجاب درست قبل از شروع یک جشنواره سالانه بادبادک پرانی در مرکز استان لاهور، روز یکشنبه آغاز شد
[ترجمه گوگل]تهدید بی سابقه ای وزیر ارشد پنجاب، درست پیش از شروع یک جشنواره سالانه با هواپیمای بدون سرنشین در پایتخت استان لاهور، یکشنبه بود

9. He was also associated with Lashkar-e-Jhangvi, a Punjabi sectarian group that has provided al-Qaeda's recruits in Pakistan, along with Uzbeks and other Central Asian fighters.
[ترجمه ترگمان]او همچنین وابسته به لشکر جنگوی، یک گروه فرقه ای پنجابی بود که نیروهای القاعده در پاکستان را همراه با ازبک ها و دیگر مبارزان آسیای میانه تامین کرده است
[ترجمه گوگل]او همچنین با لشکر جانسانی، یک گروه فرقه ای پنجابی است که نیروهای القاعده را در پاکستان، همراه با ازبک ها و دیگر مبارزان آسیای میانه، به همراه داشته است

10. He comes from a middle-class Punjabi family.
[ترجمه ترگمان]او اهل یک خانواده از طبقه متوسط است
[ترجمه گوگل]او از خانواده پنجابی متوسط ​​می آید

11. Punjabi boys and girls want to move abroad to any country through any channel, legal or illegal.
[ترجمه ترگمان]پسران و دختران پنجابی می خواهند از طریق هر کانالی قانونی، قانونی یا غیر قانونی به خارج از کشور بروند
[ترجمه گوگل]پسران و دختران پنجابی می خواهند به هر کشوری از طریق هر کانال، قانونی یا غیرقانونی به هر کشوری سفر کنند

12. They forbade lavish wedding ceremonies, bringing to an end the glitzy Punjabi wedding.
[ترجمه ترگمان]آن ها مراسم عروسی پر زرق و برق را ممنوع کردند و برای پایان دادن به جشن عروسی رنگارنگ، جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها مراسم عروسی شاد را ممنوع کردند و عروسی پنجابی را به پایان رساندند

13. What particularly concerned me was their feeling that Balbinder seemed to understand and respond better in Punjabi.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به طور خاص نگران من بود این بود که به نظر می رسید Balbinder درک می کند و در پنجاب بهتر جواب می دهد
[ترجمه گوگل]آنچه که به من مربوط بود، احساس آنها بود که به نظر می رسید بالبیده به نظر می رسید در پنبه بهتر و بهتر آن را پاسخ دهد

14. Bhutto is an ethnic Sindhi, while Sharif is a Punjabi.
[ترجمه ترگمان]بوتو یک سند قومی است در حالی که شریف یک پنجابی است
[ترجمه گوگل]بوتو قومی سندی است، در حالیکه شریف پنجابی است


کلمات دیگر: