کلمه جو
صفحه اصلی

haversack


معنی : خورجین، کیسه پارچه ای، کسه
معانی دیگر : (کیسه ی پارچه ای که سربازان و کوهنوردان و غیره روی یک شانه می آویزند) کوله پشتی

انگلیسی به فارسی

کیسه پارچه ای، کسه، خورجین


haversack، کیسه پارچه ای، کسه، خورجین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a strong bag with a single strap, usu. worn over one shoulder and used to carry food or supplies.

• bag for carrying supplies
a haversack is a canvas bag worn on your back and used for carrying things when you are out walking.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] کیسه پارچه ای - کیسه - خورجین

مترادف و متضاد

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

کیسه پارچه ای (اسم)
haversack

کسه (اسم)
haversack

جملات نمونه

1. How can you escape all this without some haversack of a parenthesis about the lady's character?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی از همه اینا فرار کنی، بدون کوله پشتی اش در مورد شخصیت خانم؟
[ترجمه گوگل]چطور میتونید از این همه کارها بدون هیچ گونه پرانتزی از پرانتز در مورد شخصیت بانوی فرار کنید؟

2. Tom unpacked the haversack and wandered round the room putting the groceries away on shelves and into small cupboards.
[ترجمه ترگمان]تام کوله پشتی اش را باز کرد و دور اتاق می چرخید و خوراکی ها را روی قفسه ها و قفسه های کوچکی می گذاشت
[ترجمه گوگل]تام هیرسک را باز کرد و دور اتاق را سرازیر کرد و مواد غذایی را در قفسه ها و کابین های کوچک قرار داد

3. Yanto quickly stuffed the goods into his haversack.
[ترجمه ترگمان]به سرعت اجناس را در کوله پشتی اش گذاشت
[ترجمه گوگل]یانتو به سرعت کالاهای وارداتی خود را پر کرد

4. Picking up his now empty haversack, Yanto climbed up the ladder on to the deck.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش را برداشت و از نردبان بالا رفت
[ترجمه گوگل]یانتو در حال گرفتن حواس خالی خود را در حال حاضر خالی تا نردبان به عرشه بالا رفت

5. Soldier:Did anyone other than you pack your Handy Haversack?
[ترجمه ترگمان]کسی غیر از اینکه \"Handy haversack\" رو جمع کنی کاری کردی؟
[ترجمه گوگل]سرباز: آیا هر کس دیگری از شما Haversack دستی خود را بسته؟

6. In the backside, there is a penniless heavy haversack, but your back is straight, your footstep is flimsy, your corners of the mouth smile is haughty and fortitude.
[ترجمه ترگمان]در باسن، یک توبره پشتی سنگین وجود دارد، اما پشت شما راست است، صدای پای شما سست است
[ترجمه گوگل]در عقب، یک حجاب سنگین بدون پولی وجود دارد، اما پشت شما مستقیما است، قدم شما بسیار نازک است، لبخند گوشه هایتان لبخند و غم و اندوه است

7. From the haversack to the coffee to the coach and the economy class, he has cleverly used all of the photo opportunities available to him.
[ترجمه ترگمان]از کوله پشتی به سمت قهوه تا مربی و کلاس اقتصاد، او به طور هوشمندانه تمام فرصت های عکس موجود برای خود را مورد استفاده قرار داده است
[ترجمه گوگل]او از هوش مصنوعی به قهوه به مربی و کلاس اقتصادش، هوشمندانه از تمام فرصتهای عکس موجود برای او استفاده کرده است

8. You take the haversack, I'll search his pockets.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش را بردار، جیب هایش را می گردم
[ترجمه گوگل]شما haversack را می گیرید، من جیب هایش را جستجو می کنم

9. Billy made no reply, but went to his haversack and took from it an apple, and going up to his pony placed him in position, the rein over the horn of the saddle.
[ترجمه ترگمان]بیلی پاسخی نداد، اما به طرف کوله پشتی اش رفت و از آن سیبی برداشت و به سمت اسبش رفت و سوار اسبش شد و افسار اسبش را گرفت
[ترجمه گوگل]بیلی هیچ پاسخی نداشت، اما رفت و به هابرماس خود رفت و از آن سیب گرفت و به تسویه حسابش رفت و او را در موقعیت قرار داد، در حال حرکت بر روی شاخ زین

10. The utility model relates to an armed knapsack haversack for armies.
[ترجمه ترگمان]مدل سودمند مربوط به یک کوله پشتی مسلح برای ارتش است
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به یک haversack کوله پشتی مسلح برای ارتش است

11. He got my haversack from the cab and dumped it at my feet.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتیم را از تاکسی بیرون آورد و آن را روی پاهایم انداخت
[ترجمه گوگل]او را از کابین من گرفتم و آن را در پاهایم ریختم

12. An upper window of the house had been opened and a haversack was dropped to the ground.
[ترجمه ترگمان]پنجره بالایی خانه باز شده بود و یک کوله پشتی اش روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]یک پنجره بالایی از خانه باز شده بود و یک هویرک به زمین افتاده بود

13. It wasn't long before he reappeared and swiftly removed his haversack, bags and boxes from the back of the cart.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که دوباره ظاهر شد و به سرعت کوله پشتی اش و جعبه و جعبه را از پشت گاری بیرون آورد
[ترجمه گوگل]مدتها پیش او دوباره ظاهر شد و به سرعت کیسه ها و جعبه های خود را از عقب سبد خرید حذف کرد

14. The next morning I waited until Marc went out and then I used mam's phone to call the police and grass Marc for the twenty grams of cocaine he had stashed in a haversack under the stairs.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، منتظر ماندم تا مارک از خانه خارج شود و من هم تلفن کردم که مارک و علف ها را برای بیست گرم کوکائین که در یک کوله پشتی زیر پله مخفی کرده بود، صدا کنم
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد من تا زمانی که مارک منتظر بیرون رفت و پس از آن استفاده از تلفن مم به به تماس با پلیس و علف مارک برای بیست گرم کوکائین او در یک کیف مدرسه زیر پله ها پنهان بود


کلمات دیگر: