1. a jaunty straw hat with a red ribbon
کلاه حصیری شیک با روبان قرمز
2. Her hat was set at a jaunty angle.
[ترجمه ترگمان]کلاهش را با زاویه کج و معوج ساخته بود
[ترجمه گوگل]کلاه او در یک زاویه ی جوان قرار گرفت
3. She cocked her hat at a jaunty angle.
[ترجمه ترگمان]کلاهش را به یک زاویه پر زرق و برق انداخت
[ترجمه گوگل]او کلاه خود را در زاویه یخ زدگی
4. Her hat was cocked at a jaunty angle.
[ترجمه ترگمان]کلاهش را کج و معوج کرد
[ترجمه گوگل]کلاه او در یک زاویه یخ زده بود
5. a jaunty grin/step.
[ترجمه ترگمان]با یک پوزخند، یک قدم
[ترجمه گوگل]یک گریه / گام کوچک
6. He had a jaunty walk.
[ترجمه ترگمان]a راه رفتن داشت
[ترجمه گوگل]او یک پیاده روی خنده دار داشت
7. Peter Webster, forty-seven, is a jaunty, jolly fellow.
[ترجمه ترگمان]پیتر وبستر، چهل و هفت سال، آدم پر زرق و برق است، آدم زرنگ و شنگول
[ترجمه گوگل]پیتر وبستر، چهل و هفت، یک مرد جوان و شاد است
8. The 1960s were the years of jaunty self-confidence among economists, and the reasons for this were not difficult to fathom.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۶۰، سال ها اعتماد به نفس شاد در میان اقتصاددانان بود، و دلایل این موضوع درک کردن آن ها دشوار نبود
[ترجمه گوگل]دهه 1960 سالگی اعتماد به نفس در میان اقتصاددانان بود و دلایل این امر برای شناخت آن دشوار نبود
9. An effort to look through bifocals put a jaunty thrust in Lois's small chin.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای نگاه کردن از میان چین های درشت و برجسته بینی کوچک وی بود
[ترجمه گوگل]تلاش برای نگاه کردن از طریق bifocals قرار دادن یک حرکت ناز در چانه کوچک لوئیس
10. He tried to be jaunty about it and almost succeeded.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خود را فریب دهد و تقریبا موفق شد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد آن را بپوشاند و تقریبا موفق شد
11. The drum-major was terrific, with his jaunty swagger, and the lads loved it.
[ترجمه ترگمان]صدای طبل ها بلند بود و با آن غرور و تکبر، و پسرها آن را دوست می داشتند
[ترجمه گوگل]این درام اصلی بسیار جالب بود، و جادوگرش، و بچه ها آن را دوست داشتند
12. Characters sing jaunty ragtime and barbershop melodies.
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها آواز پر زرق و برق و melodies را می خوانند
[ترجمه گوگل]شخصیت های ملودی موسیقی رباتیک و آرایشگاه را می خوانند
13. Vladek, like Rupert, is the epitome of pluck: jaunty, stouthearted and as resourceful as he is intrepid.
[ترجمه ترگمان]Vladek، مثل \"روپرت\"، \"epitome\" - ه: پر زرق و برق، و به اندازه شجاع شجاع و شجاع است
[ترجمه گوگل]ولادک، مانند روپرت، مظهر فریب است: خنده، خجالت زده و به عنوان مجرب به عنوان او بی دقت است
14. You have to be both jaunty cheerleader and lithe psychiatrist.
[ترجمه ترگمان]تو باید هر دو دختر رقاص و psychiatrist باشی
[ترجمه گوگل]شما باید هر دو جادوگر cheerleader و روان پزشک باشید
15. A jaunty and likeable character, Sammy was held in genuine affection by team - mates and supporters alike.
[ترجمه ترگمان]یک شخصیت جذاب و دوست داشتنی، سامی با محبت صادقانه توسط mates و حامیان به طور یک سان برگزار شد
[ترجمه گوگل]یک شخصیت خوشگل و دوست داشتنی، Sammy توسط طرفداران تیم و طرفداران به طور یکسان با مهربانی و مهربانی درگیر شد