1. investigative journalism
روزنامه نگاری پژوهشی
2. television journalism
خبرپراکنی تلویزیونی
3. the basics of journalism
اصول روزنامه نگاری
4. the new law has far-reaching implications for the future of journalism
قانون جدید برای آینده ی روزنامه نگاری دارای پیامدهای فراگیری بود.
5. She worked as a librarian before switching to journalism.
[ترجمه ترگمان]او قبل از تبدیل به خبرنگاری به عنوان کتابدار کار می کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از تغییر در روزنامه نگاری به عنوان یک کتابدار مشغول به کار بود
6. Investigative journalism presupposes some level of investigation.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاری تحقیقی برخی از سطح تحقیقات را پیش فرض می کند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاری تحقیقاتی برخی از سطوح تحقیق را پیش بینی می کند
7. The ethics of journalism are much debated.
[ترجمه ترگمان]اخلاق روزنامه نگاری بسیار مورد بحث است
[ترجمه گوگل]اخلاق روزنامه نگاری بسیار بحث برانگیز است
8. My son's planning to go into journalism.
[ترجمه ترگمان]پسرم قصد دارد به روزنامه نگاری برود
[ترجمه گوگل]پسر من برنامه ریزی برای رفتن به روزنامه نگاری
9. I'd like a career in journalism.
[ترجمه ترگمان]من شغلی در روزنامه نگاری دارم
[ترجمه گوگل]من یک حرفه ای در روزنامه نگاری می خواهم
10. Certain qualities and values underpin good journalism.
[ترجمه ترگمان]برخی از ویژگی ها و ارزش های خاص پشتیبان روزنامه نگاری خوب هستند
[ترجمه گوگل]برخی ویژگی ها و ارزش ها روزنامه نگاری خوب را تأمین می کنند
11. Nauseatingly fawning journalism that's all it is.
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی می کند و چاپلوسی می کند؛ همه چیز همین است
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاری ناخوشایند که همه چیز آن است
12. Cliche is a feature of bad journalism.
[ترجمه ترگمان]cliche یکی از ویژگی های خبرنگاری بد است
[ترجمه گوگل]کلش یک ویژگی روزنامه نگاری بد است
13. She is trying to break into journalism.
[ترجمه ترگمان]او سعی دارد به روزنامه نگاری نفوذ کند
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا روزنامه نگاری را بشکند
14. The article was an excellent piece of investigative journalism .
[ترجمه ترگمان]این مقاله بخش عالی روزنامه نگاری تحقیقی بود
[ترجمه گوگل]این مقاله بخش بزرگی از روزنامه نگاری تحقیقی بود