1. in villages telephones are inaccessible
در دهات دستیابی به تلفن دشوار است.
2. in winter the village becomes inaccessible except by air
در زمستان رسیدن به آن دهکده فقط از راه هوا امکان پذیر است.
3. Some of the houses on the hillside are inaccessible to cars.
[ترجمه ترگمان]برخی از خانه ها در دامنه تپه برای خودروها غیرقابل دسترس هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از خانه ها در دامنه های کوهستانی برای اتومبیل ها قابل دسترسی نیستند
4. Parts of the forest are still dense and inaccessible.
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از جنگل هنوز متراکم و غیرقابل دسترس هستند
[ترجمه گوگل]بخشی از جنگل هنوز هم متراکم و غیرقابل دسترس است
5. In winter, the villages are inaccessible by road.
[ترجمه ترگمان]در زمستان، روستاها غیرقابل دسترس هستند
[ترجمه گوگل]در زمستان روستاها از راه جاده غیرقابل دسترس هستند
6. The mouth of the river proved inaccessible.
[ترجمه ترگمان]دهانه رود از دسترس دور بود
[ترجمه گوگل]دهانه رودخانه غیر قابل دسترس بود
7. The temple is now inaccessible to the public.
[ترجمه ترگمان]اکنون معبد در دسترس عموم قرار دارد
[ترجمه گوگل]معبد در حال حاضر برای مردم قابل دسترس نیست
8. The language of teenagers is often completely inaccessible to adults.
[ترجمه ترگمان]زبان نوجوانان اغلب کاملا برای بزرگسالان غیرقابل دسترسی است
[ترجمه گوگل]زبان نوجوانان اغلب به بزرگسالان دسترسی نداشته است
9. The top of Mount Everest is the most inaccessible place in the world.
[ترجمه ترگمان]قله اورست، most مکان در جهان است
[ترجمه گوگل]بالای کوه اورست جایگاه غیر قابل دسترس در جهان است
10. A long flight of stairs made the center inaccessible to disabled visitors.
[ترجمه ترگمان]یک پرواز طولانی از پله ها باعث شد تا مرکز دسترسی به افراد معلول از دور خارج شود
[ترجمه گوگل]یک پرواز طولانی از پله ها باعث شد که این مرکز به بازدیدکنندگان معلول دسترسی نداشته باشد
11. His busy schedule made him completely inaccessible to his students.
[ترجمه ترگمان]برنامه شلوغ او او را کاملا در دسترس دانش آموزانش قرار داد
[ترجمه گوگل]برنامه شلوغش او را به دانش آموزانش کاملا غیرقابل دسترس ساخت
12. Stockhausen's music is thought to be difficult and inaccessible.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که موسیقی Stockhausen دشوار و غیرقابل دسترس است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم موسیقی Stockhausen مشکل و غیر قابل دسترس است
13. A high wall made the building inaccessible.
[ترجمه ترگمان]یک دیوار بلند ساختمان را از دسترس دور ساخته بود
[ترجمه گوگل]دیوار بالا ساختمان را غیرقابل دسترس ساخت
14. I found his lecture completely inaccessible.
[ترجمه ترگمان]I را کاملا دور از دسترس یافتم
[ترجمه گوگل]سخنرانی من کاملا غیرقابل دسترسی بود
15. The hall is inaccessible to wheelchair users.
[ترجمه ترگمان]استفاده کنندگان از صندلی چرخدار برای کاربران ویلچر غیرممکن است
[ترجمه گوگل]این سالن برای کاربران صندلی چرخدار غیرقابل دسترس است