1. the news that i wish to impart to you is not happy
خبری که می خواهم به شما بدهم خوش نیست.
2. A teacher's aim is to impart knowledge.
[ترجمه ترگمان]هدف معلم دادن به دانش است
[ترجمه گوگل]هدف معلم، انتقال دانش است
3. Use a piece of fresh ginger to impart a Far-Eastern flavour to simple ingredients.
[ترجمه ترگمان]از یک تکه از زنجبیل تازه استفاده کنید تا یک طعم دور از شرقی را به ترکیبات ساده بدهد
[ترجمه گوگل]از یک قطعه زنجبیل تازه استفاده کنید تا عطر و طعم Far Eastern را به مواد ساده اضافه کنید
4. The ability to impart knowledge and command respect is the essential qualification for teachers.
[ترجمه ترگمان]توانایی انتقال دانش و احترام به فرماندهی یک صلاحیت ضروری برای معلمان است
[ترجمه گوگل]توانایی انتقال دانش و فرمان احترام، مدارک اساسی برای معلمان است
5. Do you have any wisdom to impart on this subject?
[ترجمه ترگمان]آیا عقل سلیم درباره این موضوع دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فهمیدید که این موضوع را در اختیار دارید؟
6. I have no news to impart .
[ترجمه ترگمان]من خبری برای آن ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ خبر ندارم
7. I am about to impart knowledge to you that you will never forget.
[ترجمه ترگمان]می خواهم به شما اطلاع بدهم که هرگز فراموش نخواهید کرد
[ترجمه گوگل]من قصد دارم دانش را به شما بدهم که هرگز فراموش نخواهم کرد
8. She had information that she couldn't wait to impart.
[ترجمه ترگمان]او اطلاعاتی داشت که نمی توانست برای آن صبر کند
[ترجمه گوگل]او اطلاعاتی داشت که نمی توانست صبر کند
9. Only the president's strong control was able to impart some sense of seriousness to the meeting.
[ترجمه ترگمان]تنها کنترل قوی رئیس جمهور قادر بود تا نوعی از جدیت در جلسه را بیان کند
[ترجمه گوگل]فقط کنترل قوی رییس جمهور توانست حساسیت جدی به جلسه بدهد
10. Preservatives can impart colour and flavour to a product.
[ترجمه ترگمان]preservatives می توانند رنگ و طعم را به یک محصول بدهند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده ها می توانند رنگ و عطر و طعم را به یک محصول تحویل دهند
11. She managed to impart great elegance to the unpretentious dress she was wearing.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد آن لباس ساده ای را که پوشیده بود پر کند
[ترجمه گوگل]او توانست لباس عجیب و غریب ای که او پوشید، را به زیبایی ظاهر کرد
12. They felt this would impart a pleasing curvature to an otherwise rectangular building.
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس می کردند که این کار، انحنای خوشایندی را به یک ساختمان مستطیلی دیگر منتقل می کند
[ترجمه گوگل]آنها احساس کردند این امر منحنی خنک را به یک ساختمان مستطیلی دیگر تبدیل می کند
13. While these symptoms impart a conformity to the clinical presentation, the underlying psychodynamic psychopathology is varied.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این نشانه ها مطابقت با ارائه بالینی را نشان می دهند، آسیب شناسی روانی اصلی، متفاوت است
[ترجمه گوگل]در حالیکه این علائم مطابقت دارد به ارائه بالینی، روانپزشکی روان شناختی زمینه ای متفاوت است
14. French oak barrels impart a slight nut-like flavor to this chardonnay.
[ترجمه ترگمان] بشکه چوب بلوط فرانسوی طعم و طعم و طعم این شراب رو میده
[ترجمه گوگل]بشکه های بلوط فرانسوی یک عطر و طعم کوچک مانند عطر و طعم به این chardonnay
15. Conversely, shots taken from a low angle impart a feeling of inferiority or weakness.
[ترجمه ترگمان]بالعکس، عکس هایی که از یک زاویه کم گرفته می شوند احساس خود کم بینی و یا ضعف را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]برعکس، عکس هایی که از یک زاویه کم گرفته شده اند، احساس بدی یا ضعف می دهند