کلمه جو
صفحه اصلی

hector


معنی : ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، ستیز جو، خود ستا، ادم گردن فراز، لاف زدن، قلدری کردن
معانی دیگر : زروگویی کردن، هارت و پورت کردن، آدم زورگو، آدم قلدر، آدم هارت و پورت راه انداز، چاخان، اسم خاص مذکر، باحرف بزرگ اسم خاص مذکر، خودنما، افسانه یونان وباحرف بزرگ یکی از فرزندان پریام priam

انگلیسی به فارسی

(باحرف بزرگ) اسم خاص مذکر، آدم گردن فراز، خودنما،لاف زدن، قلدری کردن، (افسانه یونان وباحرف بزرگ) یک یاز فرزندان پریام ( priam )


هکتور، اسم خاص مذکر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (cap.) in The Iliad, the greatest warrior among the Trojans, who is killed by Achilles.

(2) تعریف: a blustering, intimidating bully.
مشابه: bully
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hectors, hectoring, hectored
• : تعریف: to bully.
متضاد: coax
مشابه: browbeat, bully, ride

- Some of the older students hectored the freshmen.
[ترجمه ترگمان] برخی از دانشجویان مسن تر به دانشجویان سال اول اعتراض کردند
[ترجمه گوگل] بعضی از دانش آموزان مسن تر، تازه واردان را تربیت می کنند
- The small nation resisted being hectored by its more powerful neighbors.
[ترجمه سامان] این ملت کوچک در برابر زورگویی های همسایگان قدرتمندترش ایستادگی کرد
[ترجمه ترگمان] این ملت کوچک در مقابل همسایگان قدرتمندتر خود ایستادگی کرد
[ترجمه گوگل] ملت کوچک با همسایگان قدرتمند خود مخالفت کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to act in the manner of a bully.

• male first name; (greek mythology) trojan hero who was killed by achilles during the trojan war
brag; bully, dominate; harass, torment
if you hector someone, you talk to them aggressively or criticize them, especially when you want them do something.

مترادف و متضاد

ستیزه جو (اسم)
contestant, ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser, mule

ستیزه گر (اسم)
barrator, hector, teaser

ستیز گر (اسم)
ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser

ستیز جو (اسم)
barrator, hector, pettifogger, rooster, teaser

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

ادم گردن فراز (اسم)
hector

لاف زدن (فعل)
praise, brave, hector, gammon, puff, boast, brag, yelp, rodomontade

قلدری کردن (فعل)
hector, bully, strong-arm

جملات نمونه

1. She does now and then hector a little.
[ترجمه ترگمان] اون الان داره و بعدش یه کم \"هکتور\" - ه
[ترجمه گوگل]او اکنون و بعد کمی کوچکتر است

2. I suppose you'll hector me until I phone him.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تا قبل از اینکه بهش زنگ بزنم به من برسی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما تا زمانی که من او را صدا می کنم، من را متقاعد کنید

3. Hector spent the winter learning how to cope with his blindness.
[ترجمه ترگمان]هکتور یاد می گیرد که چگونه با کوری او مقابله کند
[ترجمه گوگل]هکتور زمستان را یاد می گیرد که چگونه با نابینایی خود مقابله کند

4. Thigh-deep in the loch, Hector swung round.
[ترجمه ترگمان]هکتور … در اعماق لاک، هکتور به دور خود چرخید
[ترجمه گوگل]هکتور عمیق در لک، هکتور چرخانده است

5. Hector trusted him to guard his back, and concentrated on the men poking spears at him from the front and sides.
[ترجمه ترگمان]هکتور به او اعتماد کرد تا از پشت او محافظت کند و روی مردها تمرکز کند که از جلو و پهلو دستی به او بزنند
[ترجمه گوگل]هکتور به او احترام می گذاشت تا او را پشت سر بگذارد و بر مردانی که از جلو و دو طرف به او زل زده بود، متمرکز شد

6. Then Hector stripped his armor from him and casting his own aside, put it on.
[ترجمه ترگمان]سپس هکتور زره خود را از او بیرون کشید و خودش را به کناری انداخت و آن را روی سرش گذاشت
[ترجمه گوگل]سپس هکتور زره های خود را از او جدا کرد و خود را کنار گذاشت، آن را به دست آورد

7. Hector sits in the back seat of the front row, nearest the door.
[ترجمه ترگمان]هکتور روی صندلی عقب ردیف جلو نشسته و به در نزدیک تر است
[ترجمه گوگل]هکتور در صندلی عقب ردیف جلو، نزدیکترین درب نشسته است

8. Hector had just saved my life, and he and Joe Cutty had great coin on the street.
[ترجمه ترگمان]هکتور زندگی مرا نجات داده بود و او و جو cutty سکه بزرگی در خیابان داشتند
[ترجمه گوگل]هکتور زندگی من را نجات داد، و او و جو کاتتی سکه های بزرگی در خیابان داشتند

9. On Friday night Sir Hector made it clear it must separate its milk selling from its milk buying.
[ترجمه ترگمان]در شب جمعه، سر Hector اعلام کرد که باید شیر خود را از خرید شیر خود جدا کند
[ترجمه گوگل]شب جمعه شب سر هکتور روشن کرد که باید شیر خود را از خرید شیر جدا کند

10. Achilles was fated to die after Hector.
[ترجمه ترگمان]نقطه ضعف این بود که بعد از \"هکتور\" بمیره
[ترجمه گوگل]بعد از هکتور، آشیل به دنیا اومد

11. She doesn't hector us about giving up things.
[ترجمه ترگمان]اون به ما راجع به دادن چیزها حرف نمی زنه
[ترجمه گوگل]او ما را در مورد رها کردن چیزها نمی کند

12. Another gull swoops down and begins to hector the first one for its food.
[ترجمه ترگمان]یک مرغ دریایی دیگر هم با سرعت زیادی به پایین پرتاب می شود و شروع می کند که اولین غذا را برای غذایش بسازد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ماهیان خاویاری پایین میرود و برای اولین بار غذای خود را برای اولین بار میبرد

13. But Hector, with his booming laugh, was so large and overpowering that he made it worse.
[ترجمه ترگمان]اما هکتور با صدای خنده دارش چنان بزرگ و غیرقابل تحمل بود که بدترش کرد
[ترجمه گوگل]اما هکتور، با خنده پرشور او، بسیار بزرگ و غرور بود که او را بدتر کرد

14. The Trojans wish to avenge the death of Hector; their misplaced values mean that patience in adversity is impossible.
[ترجمه ترگمان]The می خواهند انتقام مرگ هکتور را بگیرند؛ ارزش های نابجا آن ها به این معنی است که صبر در بدبختی غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]تروجان ها مایل به انتقام از مرگ هکتور هستند ارزش های نامناسب آنها به معنی آن است که صبر در ناسازگاری غیرممکن است

A domineering wife who hectors her husband.

زن سلطه‌گرایی که با شوهر خود مثل نوکر رفتار می‌کند.



کلمات دیگر: