1. banner headline
سرعنوان،عنوان درشت مقاله در صدر صفحه ی اول
2. The Daily Mail has the headline "The Voice of Conscience".
[ترجمه ترگمان]روزنامه دیلی میل عنوان \"صدای وجدان\" را دارد
[ترجمه گوگل]The Daily Mail دارای عنوان 'صدای وجدان' است
3. 'Carnage at Airport ', screamed the tabloid headline.
[ترجمه ترگمان]کشتار در فرودگاه، تی تر روزنامه ها را فریاد زد
[ترجمه گوگل]'قتل عام در فرودگاه'، سر و صدا عنوان سرمقاله
4. There was a banner headline about drugs in schools.
[ترجمه ترگمان]یک تی تر درشت در مورد مواد مخدر در مدارس وجود داشت
[ترجمه گوگل]درمورد مواد مخدر در مدارس یک تیتر تبلیغاتی وجود دارد
5. The banner headline leaped out at me from the newspaper.
[ترجمه ترگمان]تی تر روزنامه ها از روزنامه بیرون پرید
[ترجمه گوگل]تیتر بنر از روزنامه به من خیره شد
6. The Sunday Observer had a headline saying, "Pop Star Arrested on Drugs Charges".
[ترجمه ترگمان]ناظر روز یکشنبه عنوانی را داشت که می گفت: \" ستاره پاپ با اتهامات مواد مخدر دستگیر شد \"
[ترجمه گوگل]یکشنبه ناظر یک سرصفحه داشت که 'ستاره پاپ دستگیر شده در مورد هزینه های مواد مخدر'
7. They ran the story under the headline 'Home at last!'.
[ترجمه ترگمان]سرانجام داستان را زیر تی تر روزنامه خواندند
[ترجمه گوگل]آنها داستان را تحت عنوان 'خانه در نهایت!' اجرا کردند
8. The engagement of the two tennis stars made headline news.
[ترجمه ترگمان]نامزدی دو ستاره تنیس در تی تر اخبار قرار گرفت
[ترجمه گوگل]درگیری دو ستاره تنیس اخبار جدیدی را منتشر کرد
9. The headline read 'Judge raps police'.
[ترجمه ترگمان]این تی تر، قاضی پرونده قاضی را قرائت کرد
[ترجمه گوگل]این عنوان به نام 'قاضی پلیس پلیس' خوانده می شود
10. The news was blazed in headline of the newspaper.
[ترجمه ترگمان]این خبر در تی تر روزنامه شعله ور شد
[ترجمه گوگل]این خبر در تیتر روزنامه منتشر شد
11. The Daily Gazette ran a story under the headline "Pope's Last Words".
[ترجمه ترگمان]روزنامه دیلی Gazette داستانی را تحت عنوان \"آخرین کلمات پاپ\" به چاپ رساند
[ترجمه گوگل]روزنامه 'روزنامه' یک داستان را تحت عنوان 'آخرین کلمات پاپ' اجرا کرد
12. 'President's marriage really over' ran the headline in a national newspaper.
[ترجمه ترگمان]ازدواج رئیس جمهور واقعا تی تر روزنامه ملی بود
[ترجمه گوگل]'ازدواج رئیس جمهور واقعا بیش از' عنوان در روزنامه ملی اجرا شد
13. A newspaper headline caught his attention.
[ترجمه دیانا] عنوان آن روزنامه نظرش را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]تی تر روزنامه ای توجهش را جلب کرد
[ترجمه گوگل]عنوان روزنامه توجه خود را جلب کرد
14. 'Ten shot dead by gunmen,' ran the newspaper headline.
[ترجمه ترگمان]ده عکس که توسط افراد مسلح به ضرب گلوله کشته شد تی تر روزنامه بود
[ترجمه گوگل]'ده شلیک شده توسط مردان مسلح،' عنوان روزنامه را اجرا کرد
15. Thus, getting a well thought out head line is the best strategy of attracting the interest of the audience.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گرفتن یک خط فکری به خوبی بهترین استراتژی برای جلب توجه مخاطب است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، گرفتن یک خط به خوبی فکر شده بهترین استراتژی جذب علاقه مخاطبان است
16. The rigging consists of a ball head line cup, a clamping piece and an O ring.
[ترجمه ترگمان]طناب ها شامل یک فنجان سر توپ، یک گیره مهار و یک حلقه O است
[ترجمه گوگل]جعل شامل یک جعبه خط توپ توپ، یک قطعه گیره و یک حلقه O است
17. Meanwhile, the tube water head line drawn by the computer makes the graphic result clear.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، خط لوله آبی لوله ای که توسط کامپیوتر کشیده می شود باعث می شود که نتیجه گرافیکی واضح باشد
[ترجمه گوگل]در همین حال، خط لوله لوله آب کشیده شده توسط کامپیوتر باعث می شود نتیجه گرافیکی روشن شود
18. The slogan(head line and base line) is the "soul" of a written advertisement.
[ترجمه ترگمان]شعار (خط سر و خط پایه)\"روح\" یک تبلیغ کتبی است
[ترجمه گوگل]شعار (خط سر و خط پایه) 'روح' یک آگهی کتبی است
19. The head line represents intelligence - people with a long head line are said to have an excellent memory, while those with a short one are very intelligent.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که خط سر نمایانگر اطلاعاتی است - افرادی که خطوط سری بلندی دارند و حافظه بسیار خوبی دارند، در حالی که افراد دارای یک خط کوتاه بسیار باهوش هستند
[ترجمه گوگل]خط سر نشانده اطلاعات هوشمندانه است - افرادی که خط طولانی دارند، حافظه خوبی دارند، در حالی که کسانی که با یک کوتاه هستند بسیار هوشمند هستند
20. A leading New York newspaper published the story with the head line—Fire Buff Barred from Blaze.
[ترجمه ترگمان]یک روزنامه نیویورکی، داستان را با خط سر، Fire Buff از Blaze منتشر کرد
[ترجمه گوگل]یک روزنامه برجسته نیویورک این داستان را با سر خط 'آتش بف' از 'بلاز' منتشر کرد
21. The program has a certain reference value for the value of the transition fillet of intersection of the structure of the pump head line.
[ترجمه ترگمان]این برنامه دارای یک مقدار مرجع خاص برای ارزش of گذر از تقاطع خطوط سر پمپ است
[ترجمه گوگل]این برنامه یک مقدار مرجع معین برای مقدار فیلد عبور از تقاطع ساختار خط پمپ دارد
22. Two Critical concepts involved in direct current ice-melting technique of high voltage over head line, the least ice-melting current and the max allowed current was presented.
[ترجمه ترگمان]دو مفهوم بحرانی که در جریان مستقیم جریان آب - ذوب بالای خط جریان دارند، حداقل جریان آب و حال ذوب و حداکثر جریان مجاز ارایه شده است
[ترجمه گوگل]دو مفهوم بحرانی در جریان مستقیم یخ ذوب با ولتاژ بالا در سر خط، حداقل جریان یخ ذوب و جریان حداکثر مجاز ارائه شده است
23. Rumors, scandals, talking about porn on the first page head line.
[ترجمه ترگمان]شایعات، رسوایی، صحبت درباره فیلم سکسی در صفحه اول
[ترجمه گوگل]شایعات، رسوایی، صحبت در مورد پورنو در خط اول صفحه اول
24. In this paper, the mechanism of producing grip- force between the press- connect- tubes in the over- head line has been analyzed based on the metal press-distortion theory.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مکانیزم تولید نیرو بین لوله های اتصال - اتصال در خط بالای سر براساس تیوری اغتشاش - تحریف فلزات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله مکانیسم تولید نیروی جاذبه بین لوله های اتصال مطبوعات در خط فوقانی بر اساس نظریه دیفرانسیل افشانه فلزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
25. K - week chart shows that gold spot at this week's big bare head Line.
[ترجمه ترگمان]نمودار K - هفته ای نشان می دهد که نقطه طلایی در بالای خط سر برهنه این هفته است
[ترجمه گوگل]نمودار نمودار هفته K نشان می دهد که نقطه طلایی در این هفته سر خط برهنه بزرگ است